دانلود رمان لمس تنهایی ماه اثر منا امین سرشت
دانلود رمان لمس تنهایی ماه اثر منا امین سرشت به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
همیشه آدمها را با ظاهرشون نباید قضاوت کرد. پشت همهی چهرههایی که میبینیم، آدمهایی هستن که نمیشود فهمید تو قلب و فکر و روحشون چه چیزی جریان دارد. گاهی باید دستشان را گرفت، روحشان را لمس کرد و به تنهاییهایشان نفوذ کرد تا بشود آن پوستهی سفت و سخت را شکوند! این قصه، قصهی بیرون کشیدن یه روح پاک از یک جسم خسته و آسیبدیدهست. قصهی دیدن زیباییهای ذاتی آدمها، بیتوجه به حصار جسمانی آنها. این قصه… یعنی قصهی «لمس تنهایی ماه»…
خلاصه رمان لمس تنهایی ماه
کیاراد اخمی کرد و بدون اینکه ذره ای از تکوتا بیفتد جواب داد _یه جوری دروغ روی دروغ گذاشتی و به خورد خودت دادی که باورت شده تو توی اخراجت هیچ کاره بودی رامتین با حالتی شگفت زده او را نگاه کرد و ناگهان زیر خنده زد صدای بلند قهقهه اش در سالن سوله پیچید و پژواک گرفت. _اخراج ؟!… اخراج کیا؟! تو کی باشی که من و از کارخونه ی خودم بندازی بیرون؟ کیاراد هم مثل خودش فریاد زد _این قدر تکرار نکن کارخونه ی خودم هیچ آدم عاقلی کشتی ای که توش نشسته رو سوراخ نمیکنه رامتین نیشخندی زد و کیاراد همان طور بلند بلند ادامه داد:
همه ی مدارک عليهته احمق خودت با دستای خودت گند زدی به اعتمادی که بهت داشتم. تیشه زدی به ریشه ی جفتمون با جون مردم بازی کردی که چی؟! که چی بشه تهش؟ فقط یک کلام بگو هدفت از این بازی کثیفی که راه انداختی چی بود؟ رامتین بدون اینکه ذره ای از خونسردی اش کم شود روی پا چرخید و سمت ماینرها رفت. قدم زنان از کنار دستگاه ها رد شد و حین دست کشیدن روی دستگاه های روشن با صدای بلندتری نسبت به صدای ماینرها گفت:
آهان رسیدیم به بخش جذاب ماجرا. برگشت و روبه روی کیاراد ایستاد. _تو با هیچ سند و مدرکی نمیتونی ثابت کنی که عیب و ایراد محصولات کار من بوده ولی من فقط با سند ورود مواد مسموم به کارخونه که از قضا امضای تو پای همه شونه میتونم به راحتی مقصرت کنم و کارخونه رو از چنگت بیرون بکشم. کیاراد هیستریک خندید و دوباره با جدیت گفت _آفرین به همین سادگی خب از بقیه ی برنامه هاتم بگو…. بعدش میخوای چیکار کنی؟ رامتین نگاه دیگری به دستگاه ها انداخت …