رمان خانه خانم بزرگ

رمان خانه خانم بزرگ 1
عنوانرمان خانه خانم بزرگ
نویسندهزهرا عبدی (دلربا)
ژانرترسناک، معمایی، عاشقانه
تعداد صفحه158
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان خانه خانم بزرگ اثر زهرا عبدی (دلربا)

رمان خانه خانم بزرگ 3

دانلود رمان خانه خانم بزرگ اثر زهرا عبدی (دلربا) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

ویدا، دختری شیطون و صد البته مرموز است، در تمام خاندان فامیلی او را دختری شرور و گستاخ می شناسند، در یکی از روزها، پدر ویدا بدبیاری به بار می آورد که تنها راه چاره و تنها راه حل سفری به سرزمینی دور است، که با همکاری فردی از خانواده همسرش مشکل او حل شود، در این بین ویدا خود مشتاق رفتن به این سفر می شود، که مادر و پدرش در کمال تعجب و حیرت زدگی دخترک، مانع رفتن ویدا به این سفر می شوند و او را به دست خانم بزرگ می سپارند و …

خلاصه رمان خانه خانم بزرگ

اخم به چهره کرد و گفت: نمی شه و دلم نمی خواد و دوست ندارم و (کلافه پوفی زیر لب کشیدم و همچنان مادر با همان اخم مصلحتی ادامه داد:به مزاجم خوش نمیاد و خیلی چیزهای دیگه،اصلا نداریم،قرار شد تو بری اونجا،دیگه حرف و صحبتی باقی نمی مونه. پوفی دیگر زیر لب کشیدم که مادر گفت :بهتر بلند بشی و ساکت رو جمع کنی . عصبی شدم و لب و لوچه ام آویزان شد و عاصی شده پا بر زمین کوبیدم و تند ،تند راهی اتاقم شدم ،از پله ها رفتم بالا،محکم در اتاقم را باز کردم و رفتم داخل

در و هم به همان منوال محکم بستم که صدای بدی را ایجاد کرد که هم زمان مادر از آن پایین جیغ زد:اون بابای زحمتکشت باید دوباره بیاد و خرابکاری های دیوانه ای تو رو درست کنه ،کم اون در رو بکوب. دست به سینه اخمام غلیظ تر شد. این دیگر چه وضعش است!انگار سر آورده اند..آنقدر که مادر وسواس اخلاقی دارد می ترسم که در روز و شب عروسی ام بیاید جای خواب من و همسرم را انتخاب کند، والا بابا من هم آدمم وانسان!من الان ۱۸سالم است و جدا از آن به سنی قانونی رسیدم و حق انتخاب و تصمیم گیری هم دارم ولی چه؟!

این مادر من  هنوز هم می گوید تو هنوز بچه ای و عقلت کامل نشده ،انگار نه انگار که من دخترش هستم ،نه اینطور نمی شود باید یک فکری اساسی کنم که به دردم بخورد و به قولی فکرم عاقلانه و معتبر باشد نه غیر عقلانی و غیر معتبر! هنوز دمه ظهر بود ، یعنی ساعت ۶عصر قرار است من را به خانه ای مادر بزرگ ببرند،آه مادر بزرگ آن هم با آن غرغر های نفس گیرش! دیگر آخر سر جانت درمی آید که از آنجا خلاصی بیابی .. نشستم کنار تختم و کلافه و پریشان هم شدم … ساک صورتی ام را از زیر تخت بیرون کشیدم …

زیپش را باز کردم و آرام خزیدم سمت کمد و کشوهای لباسم… در حال جمع کردن لباس هایم بودم و از آن ور هم آن قدر خود..خوری کرده بودم که حد نداشت. کلافه لب زدم:آخه خدای من این مادر من،مگه آبش کم بود،نونش کم بود ،نمی دونم پولش کم بود ،دردسرش کم بود ،که آخر سر ،من رو بدنیا آورد و سر از من فلک زده درآورد نوچ نوچ این هم شد آخه زندگی!

این ها قراره برن هوا سیتی و عشق وحال و رقص و پارتی و هزار تا خوش گذرانی اونوقت من ،من اضافی رو می خوان بزارن پیش اون پیر زن غرغروی بداخلاق…نه خدا من نمی خوام ،آخه می دونی دردم چیه ،دردم اینه که قراره من رو ببرن روستا ،خونه ای مادر بزرگ که صدها سال و یا نمی دونم بیشتر ،اون خونه وجود داره و همچنان مرموز که مرموز!

آدم وحشت می کنه که بره داخل اون خونه،اصلا هم لازم نیست هوس فیلم ترسناک و هیجانی کنی دو دقیقه از وقتت بزن و بیا من  شبانه می برمت ظاهر خونه ای مادر بزرگمو ببینی که برات کلی فیلم ترسناک محسوب می شه،اون هم زنده و شفاف ،که نتونی چند شب بخوابی اون هم از ترس زیاد ،من به مادرم می گم نمی خوام و فلان مگه حرف من رو حالیش می شه،انگار نه انگار که  من دارم باهاش حرف می زنم ،(نگاهم به شلوار گل گلی ام افتاد عصبی تر شدم، که عموی دیوانه ام برای اذیت کردن من …

دانلود رمان خانه خانم بزرگ
1.33 مگابایت
PDF
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان خانه خانم بزرگ هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان خانه خانم بزرگ

لطفا پس از مطالعه رمان خانه خانم بزرگ نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آرش
1 سال قبل

ممنون از زحمات شما ولی در انتخاب ژانر دقت بفرمایید. این رمان ژانر عاشقانه داره. ژانر ترسناک اصلا ژانر اصلی این رمان نیست و این انتخاب اشتباه ژانر باعث میشه من کتابی رو که بهش علاقه ای ندارم بخونم.

کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک