رمان نفرت پیچیده

عنوانرمان نفرت پیچیده (جلد سوم مجموعه پیچیده)
نویسندهآنا هوانگ
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه888
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان نفرت پیچیده (جلد سوم مجموعه پیچیده) اثر آنا هوانگ به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

جاش از اون دختر متنفره، اما اون رو می‌خواد. جذاب، مغرور، با استعداد فوق العاده در زمینه‌ی پزشکی، جاش چن تا به حال هیچ زنی رو ندیده که شیفته‌اش نشه به جز جولز امبروس! این دختر موقرمز تمام افکار جاش رو از آن خودش کرده. وقتی این دشمنی دیرینه به یک شب فراموش نشدنی تبدیل میشه، جاش یک راه حل برای اینکه جولز و از فکرش بیرون بکنه پیدا می‌کنه، یک توافق بامنفعت برای هردوشون. جولز امبروس دختر خوشگذرون و بلند پروازی هست که اخیرن پارتی رفتن رو کنار گذاشته و روی قبول شدن در امتحان وکالت تمرکز کرده. تنها چیزی که به دنبالش نیست، وارد رابطه شدن با یک دکتر غیر قابل تحمله خوش چهرست. اما وقتی بیشتر با جاش وقت می‌گذرونه و نفرتش کنار میره، متوجه میشه جاش فقط یک مرد خوش چهره نیست. اون‌ها نامناسب ترین آدم‌ها برای همدیگه هستن و وقتی گذشته‌ی تاریکشون بهشون چنگ می‌ندازه، با حقایقی روبرو میشن که می‌تونه هم اون‌ها رو نجات بده و هم… هرچیزی که برایش تلاش کردن رو نابود بکنه …

خلاصه رمان نفرت پیچیده

بعد از ده‌ها سوال و چهل و پنج دقیقه پلیس بالاخره اجازه داد ما بریم. اون مرد دستگیر شد و من و جولز در سکوت به سمت ایستگاه مترو در خیابون بعدی رفتیم بیشتر مردم بعد از اینکه کسی ازشون با اسلحه اخاذی می‌کرد می ترسیدن اما جولز طوری رفتار می‌کرد که به نظر خریدش از فروشگاه تموم شده بود. من عصبانی بودم. یک ساعتم توسط پلیس هدر شده بود و بقیه‌ی بازی رو از دست داده بودم. وقتی به مترو نزدیک شدیم با خشم در حالی که دندان‌هایم رو به هم فشار می‌دادم گفتم: بهم بگو چرا هر وقت به مشکلی بر می‌خوردم تو توی اون موضعیت حضور داری. -این تقصیر من نیست که تو انتخاب کردی به اون خیابون بیای و سعی کردی دخالت کنی در حالی که می تونستی بری.

جولز جواب داد: خودم حلش کرده بودم‌. خرناسی کشیدم. کفش‌هایم با شدت به پله‌ها برخورد می کردن می‌تونستم از پله برقی برم اما میخواستم عصبانیتم رو خالی کنم. جولز هم باید این حس رو داشت چون دقیقا کنارم بود. -دخالت کنم؟ کی اینو میگه؟ من دخالتی نکردم. مطمئن باش. کیفم رو بیرون آوردم: خیلی بد شد که پلیس تو رو دستگیر نکرد تو تهدیدی برای جامعه هستی. با نفرت بهم نگاه کرد. -کی اینو میگه؟ تو؟ -آره. لبخند سردی بهش زدم. -من و هر کسی که از روی بدشانسی با تو برخورد داشته. این حرف بدی برای گفتن بود اما به خاطر اتفاق کمی پیش و شیفت طولانیم در بیمارستان و مشکل اصلی که داشتم حس خوبی نداشتم و نمی‌خواستم سخاوتمندانه و خوب رفتار کنم.

-خدیا!! تو… جلوز کارت مترویش رو با عصبانیت به گیت فشار داد: بدترینی. منم پشت سرش کارتم رو فشار دادم. -نه بدترین چیز حس دفاع از خود توئه این خیلی عادی هست که به دزدها چیزی که می‌خوان رو بدی. هر چقدر بیشتر به رفتارش فکر می‌کردم بیشتر عصبانی می‌ شدم. -چی میشد اگر نمیتونستی اسلحه‌اش رو بگیری چی میشد اگر اسلحه‌ دیگه‌ای داشت که تو درموردش نمی‌دونستی؟ ممکن بود بمیری! صورت جولز سرخ شد: دست از فریاد زدن بردار تو پدرم نیستی! -من فریاد نمی‌زنم. در ایستگاه منتظر ایستاده بودیم تا قطار بعدی هشت دقیقه‌ی دیگه برسه. ایستگاه تقریبا خالی بود فقط یک زوج روی یکی از صندلی‌ها کنار هم نشسته بودند و یک پیرمرد کت و شلواری  …

دانلود رمان نفرت پیچیده
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان نفرت پیچیده
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها