رمان راهی به سوی بهشت

عنوانرمان راهی به سوی بهشت
نویسندهماریو بارگاس یوسا
ژانرزندگینامه، تاریخی، اجتماعی، خارجی
تعداد صفحه100
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان راهی به سوی بهشت اثر ماریو بارگاس یوسا به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

«فلورا قرستان» در خانه‌ای در «واژیراد» در اطراف پاریس در خانو‌اده‌ای ثروتمند به دنیا آمد. او در حدود چهارسالگی پدرش را از دست داد مسئولان دادگستری خانه آنها را توقیف کرده، و مدعی شدند که ازدواج پدر و مادرش غیرقانونی بوده. او برای فرار از بدنامی همراه مادر، واژیراد را ترک کرد و سال‌ها در فقر و فلاکت زندگی گذراند. تا اینکه ازدواج کرد و اینبار برای فرار از خشونت‌های شوهر خانه‌اش را ترک کرد. فلورا که زنی مصمم بود تصمیم گرفت پروژه اتحادیه کارگری را که به معنای اتحاد بین کارگر و کارفرما بود در اروپا و فرانسه آغاز کند. او در سال ۱۸۴۴ یکی از پرآوازه‌ترین چهره‌ های مبارز برای آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در اروپا شد. نوه او «پل گوگن» در سال ۱۸۹۱ شاهکارهای نقاشی را آفرید که داستان زندگی او نیز در این کتاب آمده است …

خلاصه رمان راهی به سوی بهشت

فلورا، به جای آنکه مستقیم از اوکر به دیجون برود، در دو شهر توقف می‌کند، یک روز را در «آوالون» و یک روز را در سه مور می‌گذراند. یک نسخه از کتابچه‌ی اتحادیه‌ی کارگری و پوسترهایی را در کتابفروشی های دو شهر باقی می‌گذارد. در هر دو شهر به دلیل آنکه معرفی نامه ای ندارد و کسی را نمی‌شناسد برای دیدن کارگرها به رستوران های شهر می‌رود. در میدان مرکزی آوالون نزدیک کلیسا نقاشی‌هایی از قدیسین و مریم مقدس کشیده بودند که برای او یادآور نمازخانه‌ های کوچک پرو بود. شب هنگام داخل رستوران لیاتویل دو ژوره می‌شود. چهره‌ی مشتری ها سرخ از گرمای آتش بخاری بود و

دود سیگار همه جا را فرا گرفته تنها زن در رستوران بود بلند صحبت می‌کردند و فریاد خنده بلند میشد موقع عبور از میان جمعیت، کسی او را به آرامی صدا زد، کسی که دنبال او آمده بود. کاملاً به خودش مسلط بود وقتی صاحب رستوران مرد کوتاه قامت با چرب زبانی از او پرسید چه کسی را می‌خواهد به تندی گفت: هیچ کس چرخید و به گونه‌ای که همه صدایش را بشنوند گفت: چرا میپرسی؟ زنها اجازه ندارند داخل بیان؟ صدایی از پشت پیشخوان گفت: زن‌های محجوب میتونن اما غیر اون‌ها را راه نمیدن. فلوریتا فکر کرد باید صدای شاعری باشد. -آقای محترم من بانویی خوشنام هستم دوست کارگرها

من آمده‌ام تا کمک کنم که زنجیرهای استثمار آن‌ها را بشکنم. بعد، از چهره‌ی آن‌ها به این نتیجه رسید که آن‌ها او را زنی خوشنام ولی یک دیوانه‌ی تمام عیار می‌دانند تسلیم نمی‌شود، دوباره حرف می‌زند با کنجکاوی به سخن او گوش می‌کردند، مثل کسی که به آواز پرنده‌ای عجیب گوش می‌کند بی آن که به معنای حرف‌های او توجه کنند، به جزئیات بیش از کلمه ها توجه دارند. آن‌ها مردانی خسته بودند با چهره‌ی شکست خورده مردانی که فقط می‌خواستند زندگی شان را فراموش کنند. مدتی بعد از کنجکاوی خود رضایت داشتند، بعضی از آن‌ها دوباره با هم صحبت می‌کنند او را فراموش کرده اند …

دانلود رمان راهی به سوی بهشت
6.81 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان راهی به سوی بهشت
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها