رمان یوهانا، کلفت آقای هوفر

عنوانرمان یوهانا، کلفت آقای هوفر
نویسندهرناتا ولش
ژانرتاریخی، ادبیات داستانی
تعداد صفحه324
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان یوهانا، کلفت آقای هوفر اثر رناتا ولش به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

یوهانا داستان پر فراز و نشیب زندگی دختری روستایی است که از نوجوانی در مزرعه و خانه یک کشاورز در دهکده‌ای دور افتاده در اتریش به سختی کار می‌کند. جذابیت داستان اما وقتی آشکار می‌شود که خواننده، زمان وقوع داستان را می‌فهمد؛ سال‌های ۱۹۳۰ و درست پیش از جنگ جهانی دوم. خواندن وقایع تاریخی آن زمان از نگاه دختری کارگر که به دلیل فقر و سختی‌های اجتماعی نتوانسته به شکل مناسبی تحصیل کند، چیزهای مهمی را به خواننده نشان می‌دهد. تورم بزرگ سال‌های قبل از جنگ جهانی دوم، زندگی مردم و به خصوص روستاییان را به قدری تحت تاثیر قرار می‌دهد که نا آگاهانه از فاشیسم پیروی می‌کنند. با این همه، خواننده وقایع تاریخی را به شکلی سازگار با روایت داستان و زندگی شخصیت اصلی آن می‌خواند و به زبان دیگر پیش از آنکه بفهمد، داستان ساده‌ی یوهانا پنجره‌ای می‌گشاید به اینکه چگونه وقایع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن سال‌ها منتهی به جنگ شد …

خلاصه رمان یوهانا، کلفت آقای هوفر

یک ماه از آمدن یوهانا به خانه‌ی هوفر می‌گذشت. یوهانا تمام وقت چه موقعی که در طویله یا در باغچه‌ آشپزخانه کار می‌کرد و چه شب‌ها موقع خواب یا حتی موقعی که گاوها را در زمین‌های خالی از محصول به چرا می‌برد فقط و فقط به این فکر می‌کرد که چه چیزی باید برای پدرش بنویسد. خود عنوان نامه هم برایش قوز بالا قوز شده بود؛ نمی‌دانست بنویسد پدر عزیزم؟ عزیزم؟ پدر؟ با خود گفت پدر پدر است دیگر و تو باید به پدرو مادرت احترام بگذاری پس می‌نویسم پدر گرامی. بعد با خود گفت حالا اگر بر فرض نامه‌ای هم به پدرش بنویسد، چه توفیری خواهد کرد آن هم یکهویی الان؟ درست بعد از ۱۳ سال و ۱۱ ماه، با این حال نامه را نوشت و در پاکت تمبرداری گذاشت که مادر

خوانده توی ساکش گذاشته بود. یوهانا نامه را بلافاصله بعد از نوشتن درون صندوق انداخت و فرصت دوباره فکر کردن درباره نامه را به خود نداد بعد هم نشست و منتظر جواب نامه شد. صبح‌ها وقتی گاوها را به چرا می‌برد، چمنزار را پوشیده از شبنم یخ زده می‌یافت. سرما پوست او را تا نوک پاهایش می‌سوزاند و وقتی دیگر نمی‌توانست سرما را تحمل کند پاهایش را درون تاپاله‌های گرم و پراز بخار گاوها می‌گذاشت و انگشتانش را از هم باز کرد تا بتواند دوباره تکانشان دهد. بعد از ظهرهای یکشنبه او با دخترها در یکی از خانه‌های درختی که پاتوقشان بود می‌نشستند. رومانا پنجره را با پوست درخت محکم میخ می‌کرد و هر بار یک شنل پشمی جلوی شکاف در می‌آویخت. البته وقتی ۶ تایی

کیپ تا کیپ در آن اتاقک فسقلی می‌طپیدند، تقریبا گرم و دنج می‌شد. رومانا بیشتر از بقیه حرف می‌زد؛ او کلفت خانم برگر پیر مادر دادستان بود. کار و بار رومانا روی هم رفته بدک نبود کار او فقط رتق و فتق امور خانه و باغچه آشپزخانه بود. از کار در طویله و مزرعه و زمین خبری نبود. صبح‌ها باید ساعت شش از خواب بیدار میشد یکشنبه‌ها را می‌توانست تا ساعت هفت بخوابد فقط روزهای تعطیل که دادستان با همسر و سه فرزندش به خانه ی مادر می‌آمد کارش کمی بیشتر میشد؛ با این حال باز هم قابل قیاس با کار در یک خانه‌ی دهقانی نبود، ضمن آن که زن دادستان هم همیشه برای او لباس و کفش همراه می‌آورد. علاوه بر آن رومانا اجازه داشت رادیو گوش کند و روزنامه بخواند. او می‌گفت …

دانلود رمان یوهانا، کلفت آقای هوفر
2.66 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان یوهانا، کلفت آقای هوفر
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها