رمان روزهای ارغوانی
عنوان | رمان روزهای ارغوانی |
نویسنده | نازنین آزادبخت |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی، خانوادگی |
تعداد صفحه | 1198 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان روزهای ارغوانی اثر نازنین آزادبخت به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
ارغوان دراوج جوانی زندگی اش دستخوش حوادث میشود و اتفاقات زیادی را از سر میگذراند، یکی از همین اتفاقات سرآغازیست برای آشنایی با فردی که با آمدنش به زندگی ارغوان همه چیز را برای او تغییر میدهد! مردی که به زندگی اش رنگ میپاشد و برای زخم هایش مرهم میشود، مردی به نام سام …
خلاصه رمان روزهای ارغوانی
صبح که بیدار شد از همان لحظه اول بی جهت استرسی در وجودش نشست، چگونه باید به شرکتی میرفت که رئیسش شب قبل به او ابراز علاقه کرده و او دست رد به او زده بود؟ به زور از جایش بلند شد و به سرویس بهداشتی رفت مشتی آب سرد به صورتش پاشید و با خود گفت کاش امروز جمعه بود و در خانه میماند حداقل یک امروز را با او روبرو نمیشد سرسری لباس پوشیدو خود را به شرکت رساند وقتی که رسید یواشکی نگاهی به سالن دراز انداخت تا مطمئن شود
توکلی آنجا نیست. رفتارش خنده دار بود، مثل کودک خطاکاری که از قوانین خانواده اش سرپیچی کرده و حالا سعی میکند از دید پدر و مادرش پنهان شود. چند ساعتی میگذشت و هیچ خبری از توکلی نشد، خوشحال بود که تا این جای روز با او برخوردی نداشته و به زودی شرکت تعطیل میشود و تا شنبه او را نمیبیند. سعی کرد اصلاً از اتاق بیرون نرود تا نکند اتفاقی با او رو در رو شود اما ساعت یک ظهر بود که ناگهان در اتاق باز شد و کامیار خیلی جدی و با اندکی
اخم وارد شد. ارغوان متعجب به او نگاه کرد که به سمت یکی دیگر از کارمندان سایت رفت و یک برگه A4 روی میز او گذاشت با لحن نسبتاً عصبی گفت که تا پایان امروز این موارد اصلاح و ویرایش شوند. بعد هم بدون کوچکترین نگاه یا حرفی به او از اتاق خارج شد. ارغوان از این رفتار غیر معمول کامیار شوکه شد، معمولاً خیلی لطیف تر و مهربانتر دستورات را میداد و هرچند معدود اما هربار که به اتاق آنها میآمد مختصر احوال همه شان را میپرسید اما ایندفعه فرق میکرد …
- انتشار : 16/09/1402
- به روز رسانی : 01/12/1403
من از این رمان خیلی خوشم اومد امیدوارم جلد دومش هم همینطوری خوب باشه و تلخی توش نباشه
فقط اینکه جلد دوم رمان کی میاد؟