رمان سیرک شبانه

عنوانرمان سیرک شبانه
نویسندهاریک مورگنشترن
ژانرهيجاني، معمایی، عاشقانه
تعداد صفحه701
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک
داستان روایتگر سیرکی است که بی‌هیچ نشانه و خبری، چون سراب از راه می‌رسد؛ سیرکی که تنها در تاریکی شب، درهایش را به روی مشتاقان می‌گشاید. بهای بلیط‌ها گزاف است، اما گویی جادویی در کار است که به سرعت نایاب می‌شوند. در پشت پرده مخملین صحنه، نبردی خاموش اما سهمگین در جریان است؛ دوئلی میان دو شعبده‌باز جوان، سیلیا و مارکو، که از کودکی برای همین نبرد تعلیم دیده‌اند. اما آن‌ها نمی‌دانند که این رقابت، بازی بی‌رحمانه‌ای است که تنها یک برنده خواهد داشت و سیرک، چیزی جز صحنه‌ای برای نبردی عظیم میان تخیل و اراده نیست.

اما سرنوشت، طرح دیگری در آستین دارد. در میان این نبرد بی‌امان، سیلیا و مارکو، اسیر جادوی عشق می‌شوند؛ عشقی ژرف و سحرآمیز که نه تنها زندگی آن‌ها، بلکه تار و پود سیرک شبانه را نیز دگرگون می‌سازد…

خلاصه رمان سیرک شبانه

پراسیروی افسونگر هیچ دلیل رسمی ای برای کناره گیری اش از صحنه ارائه نمی‌کند. سفرهای حرفه ای اش آن قدر در چند سال اخیر کم شده اند که دیگر کمبود اجراهایش آن چنان حس نمی‌شود اما می‌شود گفت هکتور بوون هنوز سفر می‌کند حتی اگر پراسپروی افسونگر دیگر سفر نکند. او شهر به شهر سفر می‌کند و دختر شانزده ساله اش را به عنوان واسط ارواح به استخدام دیگران در می‌آورد. سیلیا به کرات اعتراض می‌کند: من از این کار متنفرم بابا. -اگه راه بهتری برای صرف کردن وقتت قبل از اینکه مبارزه‌ات شروع بشه به نظرت می‌رسه البته نبینم بگی کتاب خوندن بفرما. البته به شرطی که به اندازه همین کار درآمد داشته

باشه تازه اجرا کردن مقابل مردم برات تمرین خوبیه. سیلیا میگوید: این آدم‌ها غیرقابل تحملن. البته منظور واقعی‌اش این نیست آن‌ها او را معذب می‌کنند. طرز نگاه کردنشان، نگاه‌های ملتمسانه و خیره شدن‌های پراشکشان او را به چشم یک چیز می‌بینند پلی به سوی عزیزان از دست رفته ای که آن‌ها مصرانه نمی‌خواهند فراموششان کنند. طوری درباره سیلیا صحبت می‌کنند گویی او اصلاً آنجا نیست انگار او هم به اندازه ارواح عزیزانشان خیالی و بی جسم است. او باید خودش را وادار کند وقتی آن‌ها آخرش او را بغل می‌کنند و هق هق کنان از او تشکر می‌کنند خودش را عقب نکشد. پدرش می‌گوید: این مردم هیچ ارزشی ندارن

اصلاً نمی‌تونن بفهمن چی می‌بینن و می‌شنون و براشون راحت تره که باور کنن دارن پیام معجزه آسایی از اون دنیا دریافت می‌کنن چرا نباید از این استفاده کرد؟ مخصوصاً وقتی خودشون مایلن برای چنین چیز ساده‌ای از پولشون بگذرن؟ سيليا معتقد است هیچ مبلغی ارزش چنین تجربه طاقت فرسایی را ندارد اما هکتور مصر است و آن‌ها به مسافرت ادامه می‌دهند و میزها را روی هوا معلق می‌کنند و تق تق‌های خیالی روی همه جور دیوار کاغذدیواری پوش به وجود می‌آورند. او متعجب می شود از اینکه چطور مشتری‌هایشان تشنه ارتباط گرفتن و قوت قلب‌اند. حتی یک بار هم دلش نخواسته با مادر مرحومش ارتباط برقرار کند …

دانلود رمان سیرک شبانه
39.24 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان سیرک شبانه
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها