رمان تاریکی مهتاب
عنوان | رمان تاریکی مهتاب |
نویسنده | مریم نیک فطرت |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1727 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان تاریکی مهتاب اثر مریم نیک فطرت به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
تانیا، طی یک اتفاق از مهرداد جدا شده و مجبور به ازدواج با مردی متعصب و خشن میشود که او را با حسایت هایش به ستوه میاورد تانیا چهارسال در قفس این مرد پا به پای فرزندش مینشیند و تمام مشکلات را تحمل میکند بعد از چهارسال مهراد بازمیگردد و با باربد روبرو میشود …
خلاصه رمان تاریکی مهتاب
سه روز است فقط پشت آن شیشه لعنتی میتواند دلبرکش را ببیند… سه روز است چشم انتظار باز شدن آن چشمایی است که نفهمید چه زمانی همه دنیایش شده اند. چشم هایی که مسبب بارانی شدنشان فقط خودش بوده است… آهش را در سینه خفه کرده بازدمش را عمیق بیرون میفرستد تا شهاب نفهمد او هم میتواند این حجم نگرانی را در وجودش حس کند… به صورت تانیا با آن ماسک اکسیژن از نظر خودش لعنتي زل زده است… بعد از سه روز هنوز هم کبودی ها روی صورت زیبایش خودنمایی میکنند… برای بار هزارم در این سه روز خودش را لعنت میکند. صدای قدمهای شهاب را
میشنود که به سمتش میآید: باربد؟ نگاهش را به سوی او حواله میکند.. جوابی نمیدهد… منتظر به او خیره میشود. شهاب بازدمش را عمیق بیرون میدهد… نگاهش را به سمت تانیا میچرخاند: بهتره امشب برگردی عمارت… دوباره به شیشه خیره میشود: نیازی نیست. شهاب: چرا نیازه آراد حالش خوب نیس. اخمهایش درهم میشود بیتفاوت نگاهی به رفیقش میاندازد: ماه بانو مراقبشه… حالشم بد باشه دکتر خبر میکنن…. نیازی به بودن من نیست. شهاب ناباور نگاهش میکند: خدا لعنتت کنه بارید… اندازه سوزن احساس نداری؟ بابا تو دیگه چجور بـ … تحکم همیشگی اش را قاطی
صدایش میکند: بسه دیگ… حال تانیا رو نمیبینی… کجا بلند شم برم… شهاب پوزخندی میزند. به تانیا اشاره میکند: نگرانشی؟ مسببش که خودتی نامرد.. راست میگوید مسببش خودش بوده… پاسخی نمیدهد و کلافه نفسش را بیرون می فرستد… شهاب کلافه پوفی میکشد: آراد برات ارزش نداره؟ اخمهایش بیشتر میشود تانیا مهمتره. شهاب با صدای تقریبا کنترل شدهای فریاد میزند: پس چرا این بلا رو سرش آوردی؟ چرا راحتش نمیذاری؟ با خشونت ذاتیاش پاسخ میدهد: چون فرار کرده بود… چون… شهاب درمانده حرفش را قطع میکند و میگوید: یه بار دنبال چرای این نبودی که چرا فرار میکنه؟ …
- انتشار : 07/11/1402
- به روز رسانی : 01/12/1403