دانلود رایگان رمان جزای دلدادگی اثر سپیده نصیری
دانلود رمان جزای دلدادگی اثر سپیده نصیری (نویسنده انجمن رمانبوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
عشق حسی مقدس است و در این حرف هیچ شکی نیست. اکنون پای عشقی دوطرفه در میان است، عشقی واقعی و مقدس! دو فرد عاشق تاکنون به ترتیب برای اینکه به یکدیگر برسند قدم برداشتهاند. حال نوبت آخرین قدم از جانب فرزان است …
خلاصه رمان جزای دلدادگی
وقتی آتوسا به هوش ،آمد اول از همه استخر را دید روی زمین دراز بود و به زحمت نشست گردن درد شدید داشت اول کمی ترسید اما به خود قول داده بود که تحمل کند و برای رسیدن به فرزان بجنگد این هدف باعث شد که ترسش کمتر شود. اصلان در را باز کرد و وارد استخر شد آتوسا کمی عقب رفت و به دیوار تکیه داد. اصلان خنده ای شیطانی کرد گفت: به به آتوسا خانم خیلی ناراحت شدم اینجا دیدمت. میدونی نباید این طوری میشد شاید اگه از لجبازی و سمج بودن دست میکشیدی الان همگی تو
صلح بودیم. حالا عیبی نداره فقط ممکنه یه کوچولو اذیت بشی. چند ثانیه مکث کرد و ادامه داد: از زندگی فرزان بیرون میری یا… قبل از این که حرفش را کامل کند آتوسا خیلی قاطع و سریع جواب داد: نه! اصلان: نه؟ خیلی خب ایرادی نداره به هر حال با سوال اول ممکن بود جوابت بدون فکر منفی باشه. اصلان دست آتوسا را کشید و سمت جکوزی کشاند. آتوسا سعی میکرد مقاومت کند و با دستانش جلوی نیروی اصلان را بگیرد و موفق شد؛ اما کمی گران برایش تمام شد اصلان از اتاق استخر بیرون رفت آتوسا
خودش را به دیوار تکیه داد و نفس راحتی کشید چند دقیقه ای به آب خیره شد که باز هم صدای باز شدن در به گوش آتوسا رسید آتوسا وحشت کرد و کمی خودش را جمع کرد اصلان با مردی قوی هیکل وارد اتاق شد. مرد دو دست آتوسا را گرفت و اصلان هم به دست آتوسا از پشت دستبند زد و بعد هم با یک حرکت سر آتوسا را زیر آب برد. حدود ده ثانیه ای زیر آب بود که اصلان سرش را بالای آب آورد. آتوسا نفس نفس میزد صدای ضربان قلب خود را میشنید و پس از چند ثانیه دوباره اصلان او را وادار کرد که زیر آب برود …