رمان دایاق

رمان دایاق 1
عنوانرمان دایاق
نویسندهیامور.م
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1956
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان دایاق اثر یامور.م

دانلود رمان دایاق اثر یامور.م به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

آماندا تا به این سن که رسیده است، هیچ اختیاری برای زندگی خود نداشته و همیشه چون عروسکی خیمه شب بازی به دست و خواست اطرافیانش بازی داده شده است، دختری مهربان ولی به دلیل طعنه و کنایه و سرزنشت هایی که شنیده فاقد اعتماد بتفس است، اکنون که نامزدی که پدرش به صلاحدید خود برایش انتخاب کرده، به آماندا خیانت کرده، بازهم او منتظراست تا خانواده برای سرنوشتش تصمیم بگیرند …

خلاصه رمان دایاق

طبق گفته‌ های مامان منتظر بودم… رو پله ها نشسته و از بین نرده‌های استیل تماشاگر کارهای بابا بودم که داشت خوب نقششو ایفا می‌کرد… آره نقش… نقش یه مرد باخدا که حلال و حروم سرش میشه و از قضا شدن نمازش متنفره… تا به این سن انقدر که امروز از زبون بابا اسم خدا و پیغمبر شنیدم نشنیده بودم. مرد جا افتاده ای روی مبل دو نفره نشسته بود و تو دستاش تسبیحی رو می‌چرخوند بخاطر مسافت خونه فاصلم با اونا زیاد بود.یه نفر دیگه هم کنار اون مرد جا افتاده نشسته بود که با توجه به گفته های مامان به حتم پسرش

بود. بابا امروز زیاد در موردشون حرف زده بود و صد البته مامان که از صبح سرپا بود برای تدارکاتی که دیده بود. بابا در مورد گمرک حرف میزد… ولی می‌تونستم بفهمم داره طمع می‌کنه و این دو نفر رو برای خودش یه فرصت می‌بینه… نگاهم سمت دست چپم کشیده شد… فقط چند ماه از طلاقم می‌گذشت و بابا ازم می‌خواست توجه یه مرد دیگه رو به خودم جلب کنم.. نه بخاطر اینکه وقت ازدواجمه یا من طرفو دوست دارم و عاشقشم فقط بخاطر پول و موقعیتش و صد البته که بخاطر خودم تا آیندم تضمین باشه… حوریه خانوم

با استرس و هول از پله ها بالا اومد… حتی اونم می‌دونست تو این خونه داره چی میگذره. حوریه: آمانداجان شهره خانم گفتن بری پایین… بی حرف از جام بلند شدم و پایین تونیک بلند و سرمه ای رنگمو درست کردم… دستی به شالم کشیدم. آماندا: حوریه ظاهرم خوبه؟ حوريه لبخند آرومی زد و گفت: چشمم کف پاتون خانم مثل فرشته هایین انگار… تا حد امکان کم آرایش کرده بودم و موهامم ساده و فرق از وسط بود. با سینی چایی که دستم بود بهشون نزدیک شدم بابا با دیدنم چشماش درخشید و مامان با ذوقی که می‌دونستم …

قیمت : 27000 تومان
خرید و دانلود فوری
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان دایاق هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان دایاق

لطفا پس از مطالعه رمان دایاق نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
م . رحیمی
7 ماه قبل

زیبا ،عالی ،خیلی دلنشین بود

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک