دانلود رمان شوهر شایسته اثر م.ق.ترنج
دانلود رمان شوهر شایسته اثر م.ق.ترنج به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رُز دختری از یک خانوادهٔ سنتی و مبادی آداب است، که بنا به دلایلی پدرش کمر همت میبندد به شوهر دادن او! رز، که خونوادهش را خیلی دوست دارد، تصمیمی میگیرد که نه سیخ بسوزد، نه کباب! با خودش میاندیشد حالا که شوهر کردنش اجباری است، خودش دست به کار میشود و دنبال کاندیدای همسری میگردد اما …
خلاصه رمان شوهر شایسته
تو عالم خودم بودم که به نفر کنارم نشست و تا به خودم بیام دستی دور شونهم حلقه شد. _میدونستم اینجا پیدات می کنم. عمو بهرام بود یار تنهایی های من هر وقت من ناراحت یا کسل یا دلخور باشم یه جا با خودم خلوت میکنم و عمو اگه خونه باشه حتماً پیدام میکنه لب هاش رو به شقیقهم چسبوند. -دلبرک خوشگل من به چی فکر میکنه؟ از خودم دلخورم، که نمیتونم حرفم رو بزنم؛ از بابا دلخورم که اون قدر خوبه که روم نمیشه دست رد به سینهاش بزنم لب بر می چینم و کشدار صداش میزنم. -عمو.. چرا آقاجون این قدر به
آقا کمال حساس شده به ما چه مربوط که میرن خواستگاری؟ _تو گل سرسبد خونه مونی معلومه همه مون روت حساسیم حالا آقاجون یه کم بیشتر. چونهم رو گرفت و بالا آورد. -اما تو یه چیز دیگهته… هوم… به عمو بگو. مردد نگاهش کردم اگه کسی بتونه جلوی آقاجون رو بگیره همین عمو بهرامه و بس! -عمووو… ! -جونم؟ یادتونه ما بچه بودیم آقای مساح اینا میاومدن این جا؟ -آره عمو یادمه نکنه توام دلت پیش کامران گیر کرده بوده؟ با چندش میگم: چی…؟ نه عمو… کلافه دست تو موهام بردم و یه کم از ریشه کشیدمشون تا
بلکه سردردم که چند لحظه بود شروع شده بود آروم بگیره. -عمو عمو من اصلاً از این پسره خوشم نمیاد. هر چه قدرم دارم بهش فکر میکنم بیشتر حالم بد میشه -چرا عمو؟ نکنه خبط و خطایی کرده؟ -نه عمو، هیچ کاری نکرده از همین بی حالیش بدم میاد. باورت میشه کابوس بچگی های منه وحید و پوریا اینقدر مسخرش میکردن میزدنش اذیتش میکردن اما یه کم جریزه نداشت از خودش دفاع كنه با این که بچه بودم اما همه چی یادمه حتى ریش و سبیل در آورده بودن و این دو تا اذیتش میکردن حتی این قدر ضعیف بود که …