دانلود رایگان رمان هم آشیان اثر نرگس حسینی
دانلود رمان هم آشیان اثر نرگس حسینی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
مرغ جانم ز آشیانه ی تن، جز به کویت کجا کند پرواز؟….همایون دکترای روانشناسی بالینی، بعد بازگشت از کانادا به ایران، دچار مشکل مالی می شود. به پیشنهاد یکی از دوستانش، درمان تک دختری به ظاهر لوس و ننر راکه در کودکی دچار حملات هیستریک، پرخاشگری، ترس و تنفر از جنس مخالف شده است، در ازای هدیه ای سنگین قبول می کند…واین تازه اول ماجراست….پایان خوش
خلاصه رمان هم آشیان
کلافه تر از اون بودم که بتونم خودمو با حموم کردن، دراز کشیدن، نگاه کردن به تلویزیون یا دیدن فیلم از لپ تاپم آروم کنم. یه هفته بود که خواب و خوراک نداشتم و فکر کردن ذله ام کرده بود. هرچی انرژی تو بدنم داشتم، صرف قدم زدنای متفکرانه آخر شب تو کوچه پس کوچه های شهر شده بود. اونقدر تو این دوساعت به موهام چنگ انداخته و انگشتامو لای موها رد کرده بودم که مسیر انگشتا، از چرب شدن موها به دلیل تحریک غدد مترشحه چربی پوست سرم، به وضوح دیده میشد.
دیگه حالم از خودم و قیافه م بهم می خورد. تو آینه به خودم نگاه کردم. موها چرب، پای چشمام گود افتاده، قیافه از جنگ برگشته! با خودم گفتم: دیوونه! الان که بیرون بری که تو رو با شک به اعتیاد جلب میکنند. این چه قیافه ایه واسه خودت درست کردی؟! دچار یک زندگی سگی شده بودم که هر کار میکردم مشکلاتم مهار نمیشد. یکی پس از دیگری. پشت سر هم. بدون هیچ مجالی واسه پیدا کردن یه راه حل درست و حسابی.
موهامو چنگ زدم و داد زدم: خدااا.!.. باز این چی بود که جلوم سبز کردی؟ مگه منو نمیشناختی که تو تصمیم گیری این جورموارد مستاصل میشم؟ دستامو با شدت به دو طرفم انداختم و شروع کردم به قدم زدن تو اون فضای تنگ، که اگه کمی حواسم پرت تر میشد، چپه، راسته به دیوارای اتاق میخوردم . دوباره به موهام چنگ انداختم و زیر لب گفتم: تف به این زندگی! خیر سرمون روانشناسیم. مثه خر تو گل گیر کردیم!