دانلود رایگان رمان آغوش تو تصمیمم بود اثر سمیه دلارامی
دانلود رمان آغوش تو تصمیمم بود اثر سمیه دلارامی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
برخورد اتفاقی بین ساشا (مدیر هتل) و نگار خط رابطه شان را پر رنگ میکند و باعث ایجاد یک عشق بی پایان می شود، روزهای خوبی رو در کنار هم میگذرانن تا اینکه سروکله زن سابق ساشا پیدا میشود و …
خلاصه رمان آغوش تو تصمیمم بود
تازه پاییز شده اما هوای تهران زمستون رو نشون میده، هوای سرد سال لکههای بارون نسیم خوب صبح چیز خوبی رو دوست داره واست تداعی کنه اما باز هم بستگی به خودت داره که با رقم زدن صفحه زندگیت این حال وهوا رو چطور توصیف کنی…. با اینکه هوا سرد شده بود اما من هنوزم خجالت میکشیدم پالتو بپوشم اول باید بقیه میپوشیدند تا واسم عادی میشد، چی بگم منم اینقد تباه بودم دیگه. مثل همیشه ماشین رو توی پارکینگ پارک کردم و ماشین ملکی رو دیدم، به سمت رزرویشن رفتم و دوباره شب کاری تازه ای رو شروع کردم، از ساعتی که اومده بودم ملکی اصلا از اتاقش
بیرون نیومده بود، اصلا توی اتاقش هست؟ صبورا-نگار امروز خیلی گرفته ای چیزی شده؟ نه صبورا، خوبم… دروغ گفتم من عادت کرده بودم هر روز ببینمش اما امروزم با ندیدنش هنوز بخیر نشده بود که هیچ با این در بسته شبمم بخیر نمیشه… ساعتای آخر کار بود اما هنوز بیرون نیومده بود… طاهره: آقای ملکی امروز اومدن؟ طاهره: آره اومده تو اتاقشه … اها مثل اکثر اوقات بچه ها رو رسوندم و خودمم به سمت خونه رفتم و سردرد رو بهونه کردم و بدون شام خودم رو توی اتاق حبس کردم تا کمی از خجالت این دل گرفتم در بیام … ۱ ساعتی بود توی حمام بودم و ناگفته نماند که بیشترش
رو وقف گریه کردن کردم… اما چرا؟ من چم شده… لباس عوض کردم و چون خوابم نمیبرد وارد تراس اتاقم شدم و هوا رو نفس کشیدم و روی صندلی نشستم… نمیدونم چقدر گذشت که لرزی وارد بدنم شد و همین باعث شد از خلوتم دل بکنمو بخوابم… ساعتای ۱۱ صبح از خواب بیدار شدم و از سردرد توان راه رفتن تو وجودم نبود و صدام گرفته بود… اینم نتیجه شب موندن تو تراس. وارد آشپزخونه شدم و لیوان شیری واسه خودم داغ کردم که کاغذ روی یخچال توجهمو جلب کرد. متن کاغذ: خاله من بیرون کار دارم، ناهارم با خودم میگیرم… بی حوصله کاغذی روی میز گذاشتم و …
چرا رمان رو نصفه میزارید