رمان آرامش پارسا شمیم حیدری
عنوان | رمان آرامش پارسا |
نویسنده | شمیم حیدری |
ژانر | عاشقانه , جنجالی |
تعداد صفحه | 1719 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |


دانلود رمان آرامش پارسا از شمیم حیدری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
سوپرایز ویژه این لحظه رمان بوک داستان دختری که بعد از ۲۵ سال زندگی در کنار مادر و خانواده مادرش، با استخدام در شرکتی آرایشی، متوجه میشود صاحب آن شرکت که دارای برند خاصی از لوازم آرایشی است، پدرشه که مردی بی بند و بار و البته فاسد می باشد به اسم پارسا حکمت، پارسا حکمت، ۲۵ سال پیش، وقتی که ۱۵ سال داشته، باعث باردار شدن مه جبین پارسا میشه و با درگیر شدن خانواده ها و قول و قرار برای ازدواج، ناگهان پارسا حکمت به همراه خانواده برای همیشه از ایران میروند، حالا آرامش بدون معرفی کردن خودش، وارد زندگی مردی میشود که …
خلاصه رمان آرامش پارسا
پارسا همانجا روی زمین فرود آمد و تکیه به در، سرش را بین دست هایش نگه داشت … سردرد امانش را بریده بود … دلش از هجوم یک سونامیِ عظیم فرو ریخته بود و چیزی جز ویرانی برایش نمانده بود … آنقدر احساسات ضد و نقیضی داشت که نمی فهمید چه می خواست و چه کار باید می کرد
سرش را به در تکیه داد و سیگاری آتش زد … ضعف عجیبی در قلبش احساس می کرد که تا قفسه سینه اش را می
سوزاند … باورش سخت بود … بعد از آن همه سال، با گذشته ای مواجه شده بود که مدام در ذهنش سرکوبش می کرد چه کار کرده بود … با آرامشی که از تن او بود؟ چه کار کرده بود با مه جبینی که به خواسته هایش جواب مثبت داده بود و بی تجربگی و خام بودنشان، آن فاجعه را رقم زده بود!
ای کاش می توانست زمان را به عقب برگرداند … مه جبین پارسا … دختر حاج یونس پارسا؛ مرد با آبرویی که تمام محل روی او حساب می کردند و بعد از آن فاجعه، نفهمید چه بر سرشان آمده … هیچوقت حتی دلش نخواسته بود به آن محله برگردد و ببیند عاقبت ندانم کاری هایش چه شده بود … آن روزها آنقدر کم سن و سال بود که نمی دانست عاقبت …
فایل بازبینی شد و لینک دانلودرمان قرار گرفت
- انتشار : 30/01/1399
- به روز رسانی : 20/09/1403
رمان قشنگی بود. اما از نظر من (آرامش) خیلی مشکل داشت ولی این موضوع از میزان جذابیت رمان کم نمیکرد موضوع اش هم برای من تکراری نبود اما من رمان ژن برتر که همین نویسنده (خانم حیدری ) نوشته رو بیشتر دوست دارم.ممنون خانم حیدری🤍
رمان نسبتا خوبی بود