رمان اقلیم دیوانگی سپیده فرهادی

عنوانرمان اقلیم دیوانگی
نویسندهسپیده فرهادی
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه2194
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک
رمان اقلیم دیوانگی

رمان اقلیم دیوانگی

دانلود رمان اقلیم دیوانگی اثر سپیده فرهادی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

امیرعلی بزرگمهر، فوتبالیست جوان و موفقی که به علت یک سانحه رانندگی سلامت پاهاشو از دست میده مجبور میشه دوران نقاهتشو خارج از تهران بگذرونه و اونجا با غزل تدین نویسنده ی جذابی آشنا میشه که مسیر زندگیشو عوض می کنه…

خلاصه رمان اقلیم دیوانگی

خب با این جمع بندیا به چی می خوای برسی؟ غیر این که اوا خواهرمون لباسش لک برداشت؟ چپ چپ که نگاهش کردم، ماستش را کیسه کرد! اگه چفت پا نیای وسط حرفم بهت می گم هدفم از این حرفا چیه! پای راستم را با دستم آرام بالا کشیدم و شروع به مالیدن کف پایم کردم نگاه رضا کلا شلنگو باز کردی رو منا!

روی حرکت پاهایم ماند و لبخند روی لبش کیفم را کوک کرد برگردم خونه … پسره یه سره داشت عذر خواهی می کرد … هر چی می گفتم چیزی اونقد عصبی شده بودم که دلم می خواست فقط اون مهمونی کوفتی تموم شه و نشده ول نمی کرد که! آخرشم کلافه شدم، هولش دادم و رفتم توی حیاط … نشستم روی یه نیمکت و یه سیگار دود کردم

کنجکاو به سمتم چرخیده بود … لب هایم را بهم فشردم و کلافه از این که چهره ی دختر را یادم نمی آمد گفتم: غلط نکنم این عکس مال همون موقع اس! اما چطوری گرفته شده ؟ اومد نشست کنارم … یه لبخند مکش مرگ منم زد بهم که حرصمو بیشتر نمی دونم … اصن قیافه ی دختره یادم نیس … گندش بزنن

می خوای بگی همش صحنه سازیه؟ کف دستانم را بهم کوبیدم و با هیجان انگشتم را جلوی صورتش تکان دادم ایول! همینه … اولین بار این عکس از کجا در اومد؟ چه می دونم همه جای اینستا پخش شده … هر پیجی که این عکس توشه رو می خوام … باید بفهمم کار کی بوده … یک تای ابرویش را با لا انداخت و با لحن بدی گفت:

چایدی داداش … چپ چپ که نگاهش کردم از روی تخت بلند شد و توی اتاق شروع به قدم رو کرد … نگاهم بی هوا روی پاهای ورزیده و سالمش جا ماند … دلم تنگ شد! تنگ روزهایی که من هم از پاهایم به راحتی استفاده می کردم … چقد دلم برای توپ زدن تنگ بود … برای رو پایی زدن! دستانم بی هوا مشت شد و چیزی توی سینه ام فرو ریخت

دیگه باید تا آخر عمر حسرت دویدن به دنبال توپ را یدک می کشیدم … توپی که تمام زندگی ام بود … چه بی رحمانه کنار گذاشته شدم … آن قدر با غرض که به سرعت از یادها رفتم … مگر این حواشی ویران گر دست از سرم برندارند بقیه که به کل فراموش کردند من چه کسی بودم و چه کارهایی برای مملکت و تیمم کردم … رویای خوش دوباره آقای گل شدن از سرم پرید …

دانلود رمان اقلیم دیوانگی
6.1 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان اقلیم دیوانگی سپیده فرهادی
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
زهرا
زهرا
2 سال قبل

اصلا مشخص نبود که الان شرح حال میده یا شخصیت ها دارن صبحت میکنن