

دانلود رمان من پیش از تو اثر جوجو مویز با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان جوان ورزشکار و ثروتمندی به اسم ویل ترینر که در اثر یک تصادف، قطع نخاع میشود و بعد از آن باید روی یک صندلی چرخدار زندگی کند ، تصادفی که انگار به خط سرنوشت او خورده است تا به نخاعش ، دختر جوانی به نام لوئیزا میخواهد به ویل نوع دیگری از نگاه کردن را یاد بدهد و او را از خودکشی برهاند ، قضاوت نکنید چون تا صفحه آخر رمان نیز کسی نمیداند چه اتفاقی خواهد افتاد …
خلاصه رمان من پیش از تو
دوشیزه لوییزا کلارک ۲۶ ساله با خانوادهاش زندگی میکند … او جاه طلب نیست و صلاحیتهای کمی دارد و مدام از خواهر کوچکترش، ترینا، کم میآورد … لوییزا که در تأمین خانواده کمک میکند، شغلش را در یک کافه محلی از دست میدهد. بعد از چندین تلاش بینتیجه، بالاخره یک موقعیت استخدامی خاص گیر میآورد: کمک برای مراقبت از ویل ترینر، یک مرد جوان موفق و ثروتمند که دو سال پیش در اثر سانحه موتورسیکلت فلج شدهاست. مادر ویل، کامیلا، لوییزای بیتجربه را استخدام میکند تا به زندگی ویل طراوت ببخشد. در این بین لوییزا با ناتان (پرستار مسائل پزشکی ویل) و استیون، پدر ویل، نیز ملاقات میکند.
در ابتدا بخاطر اوقات تلخی و رنجش ویل، رابطه او و لوییزا سخت است. وقتی دوست دختر سابقش، آلیشا با بهترین دوستش، روپرت ازدواج میکند اوضاع بدتر میشود. کمکم با مراقبتهای لوییزا، ویل روشن فکرتر میشود. لوییزا متوجه مچهای زخمی ویل میشود و بعداً میفهمد وقتی کامیلا درخواست او مبنی بر مرگ آسان از طریق دیگنیتاس را رد کرده، اقدام به خودکشی کردهاست. بعد از این ماجرا قرار شده ویل ۶ ماه زندگی کند و بعد درباره مرگ آسان تصمیم بگیرند.
لوییزا همراه با ترینا تصمیم میگیرد کاری کند این فکر از سر ویل خارج شود. طی چند هفته بعد، ویل آرامتر میشود و اجازه میدهد لوییزا صورت و موهایش را اصلاح کند. آنها مدام باهم بیرون میروند و به هم نزدیک میشوند.درنهایت بخاطر این رابطه، پاتریک، دوست پسر لوییزا، همه چیز را تمام میکند. در همین زمان، پدر لوییزا شغلش را از دست میدهد و مسائل مالی بیشتر پیش میآید. خوشبختانه آقای ترینر به آقای کلارک یک موقعیت شغلی اعطا میکند(نگهبان قلعه). لوییزا همراه با ویل به عروسی آلیشا و روپرت رفته و باهم میرقصند.قرار میشود این دو با هم به تعطیلات بروند اما پیش از آن، ویل دچار ذات الریه مرگباری میشود …
کتابی با موضوع متفاوت که شاید دلیل پرخواننده بودنش هم همینه .کتاب غمگینیه و این سوال رو در خواننده ایجاد میکنه که اگه این اتفاق برا من بیافته چی ؟ یا اگه من جای ویل بودم چه تصمیمی میگرفتم ؟ وشخصیت اول داستان چقدر باخودش و احساسش رو راسته