رمان کوراب

عنوانرمان کوراب
نویسندهکیاندخت( س .تهرانی)
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1642
ملیتایرانی
ویراستارتیم رمان بوک
رمان کوراب
رمان کوراب
رمان کوراب

دانلود رمان کوراب اثر کیاندخت( س .تهرانی) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

رمان جذاب امروز داستان زندگی فرمان، در آستانه سی و پنج سالگی و دست و پنجه نرم کردن با تمام مشکلات چند ساله ی خود میباشد که ثمره ی آن کیهان پنج ساله است درست زمانی که تصمیم به فراموش کردن تمام خاطرات میکند و سعی در زندگی مجدد دارد رد پای رزا در زندگی اش ظاهر میشود …

خلاصه رمان کوراب

اواسط آبان ماه بود .هوا رو به سردی میرفت و برگهای زرد و نارنجی آرام آرام یکی پس ازدیگری به روی زمین می افتادند و مرد نارنجی پوش آنها را روتین وار و بی رحمانه راهی جوب میکرد انگار نه انگار روزی آنها سبز بودند وبهدرخت سالخوردهرنگ تازگی بخشیده بودند … زنگ ساعت رو میزی بصدا درآمد و آنقدر به نواختن  ادامه داد تا دست مردانه ای ضربه ای به او وارد کرد

دوباره خانه در سکوت آرامبخش دلخواهش فرو رفت و چشمهایش سنگین شد اما بیشتر از چند ثانیه نگذشته بود که آنها با شتاب گشود و با یادآوری امروز لب زد: کیهان !… پوفی کشید و نیم خیز شد … پاهایش را روی سرامیک  سرد گذاشت و به زیر سیگاری مملو از ته سیگار روی عسلی خیره شد … موهای نیمه بلندش را بادست به عقب راند اما با لجاجت دوباره بر روی پیشانی بلندش روان شدند …

نگاهش درون آینه از رکابی مردانه مشکی به چهره خسته و خواب آلود خودش رسید … کلافه دستی به ریش چنده روزه اش کشید و سعی کرد صدای گرفته اش را صاف کند: کیهان ! … صدایش آنقدر رسا نبود که به گوش اتاق مجاورش برسد … ناچارا “کمی صدایش را بالا برد: کیهان بیدار شو!

در با کمی سختی اما به آرامی باز شد … لبخند کمرنگی بر لبان مرد جوان نقش بست … موجود کوچک و نحیف با پیراهن و شلوار چهار خانه همچنان به دستگیره در آویزان بود …

دیدگاه کاربران درباره رمان کوراب
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
النا
النا
3 سال قبل

خسته نباشید قشنگ بود

مُحی
مُحی
3 سال قبل

قشنگ بود

M
M
3 سال قبل

قشنگ و متفاوت بود