کتاب بادام
عنوان | کتاب بادام |
نویسنده | وون پیونگ سون |
ژانر | داستان نوجوانان، ادبیات داستانی |
تعداد صفحه | 15 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب بادام اثر وون پیونگ سون به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کتابی که پیش رویتان است با نام بادام، شما را در معرض تجربهی احساسات چندگانهای قرار میدهد. شما با خواندن کتاب بادام خواهید خندید، عصبانی خواهید شد، گریه خواهید کرد و برخی از قسمتهای کتاب نفس شما را در سینه حبس خواهد کرد. یونجه شخصیت اصلی کتاب بادام (Almond: A Novel) است. او وقتی میبیند که بچهی دیگری در کوچه مورد ضرب و شتم قرار میگیرد، فقط خیره میشود؛ نه مداخلهای میکند و نه حتی تلاش میکند از آنجا فرار کند. در ادامه داستان متوجه میشویم که ناتوانی این پسر کرهای در بیان و یا درک احساساتی از جمله عصبانیت، از یک اختلال روانی ناشی میشود …
خلاصه کتاب بادام
وقتی بیدار میشوم دکتر شیم را کنارم میبینم او به من میگوید چه اتفاقاتی افتاده است. آن روز همین که من از هوش میروم پروفسور یون به همراه پلیس، خودشان را به سر صحنه میرسانند. البته اگر خود ما بدون بزرگترها می.توانستیم قضیه را حل و فصل کنیم، خیلی باحال تر میشد؛ اما از نظر آنها ما بچه بودیم. دورا با مشاور پایه تماس گرفته بود و بعضی از بچه ها دربارهی ارتباط گن با کوفتهی وارفته توضیحاتی به پلیس داده بودند. پلیس هم به سراغ کوفتهی وارفته رفته بود. از اینجا به بعد، دیگر رسیدن به سیم بکسل کار چندان دشواری نبود. گن با چاقو
به سیم بکسل ضربه زده بود اما شدت جراحاتش به اندازه من نبود و خیلی زودتر از من حالش خوب شد و در انتظار محاکمه بود. کارهایی که سیم بکسل انجام داده بود و رای حد تصور است و در اینجا نمیتوان فهرست کرد. بعدها شنیدم او در تمام مدت دادگاه، حتی موقعی که مجازات خیلی سنگینی را برای او در نظر گرفته بودند لبخند میزده است. آخر مغز او ـ نه اصلاً، به طور کلی مغز انسانی – چه ساختاری دارد؟ امیدوارم روزی در زندگی اش فرصتی پیدا کند تا حالت متفاوتی در صورتش ایجاد کند. دکتر شیم میگفت چاقوکشی گن به سیم بکسل از مصادیق دفاع
مشروع محسوب میشود و گن درحال حاضر تحت مراقبت های درمانی است و برای ملاقات با من هنوز آمادگی ندارد پروفسور یون از دانشگاه مرخصی گرفته است تا سبک زندگی اش را تغییر بدهد و برای گن زندگی کند. البته گن خیلی با او صحبت نمیکند، اما پروفسور یون گفته است دست از تلاش برنمیدارد و تسلیم نمیشود. دکتر شیم می گفت دورا چند باری سر زده و یک پاکت هم برایم فرستاده است. وقتی آن را باز کردم دیدم عوض هرگونه نوشته ای فقط یک عکس درون آن است. دورا از حروف متنفر بود او در این عکس در حال دویدن بود هر دو پایش در هوا بودند …
- انتشار : 25/05/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403