کتاب بازیهای گرسنگی: اشتعال
عنوان | کتاب بازیهای گرسنگی: اشتعال |
نویسنده | سوزان کالینز |
ژانر | فانتزی، علمی تخیلی، عاشقانه، ادبیات داستانی، ادبیات معاصر، ادبیات نوجوان |
تعداد صفحه | 405 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب بازیهای گرسنگی: اشتعال (جلد دوم) اثر سوزان کالینز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
در چشماندازي حزنآور از آينده نزديك، دوازده پسر و دوازده دختر مجبورند در نمايش تلويزيوني زندهاي به نام بازيهاي گرسنگي شركت كنند. در اين بازيها فقط يه قانون حاكم است: بكش تا زنده بماني. وقتي كتنيس اوردين شانزده ساله فداكاري ميكند و به جاي خواهرش وارد اين بازيها ميشود، مرگ خود را به چشم ميبيند. ولي كتنيس در گذشته نيز با مرگ رويارو گشته و تلاش براي زنده ماندن جزيي از سرشت او شده است …
خلاصه کتاب بازیهای گرسنگی: اشتعال
در همان حرکت خفیف پایان امید، و شروع ویرانی تمام چیزهایی که در دنیا برایم عزیز است را میبینم نمیتونم حدس بزنم مجازاتم به چه شکل خواهد بود، ترفندها تا چه حد گسترده خواهد بود، اما وقتی تمام شود به احتمال زیاد چیزی باقی نخواهد ماند. بنابر این فکر میکنید در این لحظه باید در پاس كامل باشم اما نکته عجیبش اینجا است بیشترین احساسی که دارم حس آرامش است. این که میتوانم این بازی را تمام کنم. این که پاسخ سؤال موفقیت یا عدم موفقیتم در این قمار را گرفتهام حتی اگر این پاسخ یک دنده پرطنین باشد. این که اگر لحظات ناامید کنده اقداماتی از سر یأس و استیصال را میطلبد پس من آزادم تا جایی
که دلم بخواهد مستأصل و مأیوس رفتار کنم. فقط اینجا نه. الان نه. باید به منطقهی ۱۲ برگردم، زیرا بخش اصلی هر نقشهای مادر و خواهرم و گیل و خانوادهاش را شامل خواهد شد و پیتا، کاش بتوانم وادارش کنم با ما بیاید. هیمیچ را هم به فهرست اضافه میکنم اینها کسانی هستند که وقتی به دامان طبیعت وحشی می گریزم باید با خودم ببرم. این که چگونه قانعشان خواهم کرد، وسط زمستان کجا خواهیم رفت، فرار از دستگیری به چه قیمتی تمام خواهد شد، سؤالاتی هستند که برایشان پاسخی ندارم اما لاقل حالا میدانم چکار باید بکنم. بنابراین به جای این که خودم را روی زمین بیندازم و گریه کنم خودم را میبینم که صافتر ایستادهام
و بیشتر از هفتههای گذشته اعتماد به نفس دارم. لبخندم، که به نوعی دیوانگی است، از سر اجبار نیست و وقتی رئیس جمهور استو حضار را به سکوت دعوت میکند و میگوید: نظرتان چیست همین جا در کاپیتول برایشان عروسی بگیریم؟ نقش دختری نشئه از شادی و سرخوشی را بیهیچ دردسری بازی میکنم سزار فلیکرمن میپرسد: آیا رئیس جمهور تاریخ خاصی را مدنظر دارد. رییس جمهور میگوید: اوه، قبل از این که تاریخی را مشخص کنیم، بهتر است تکلیفمان را با مادر کنیس روشن کنیم. حضار بلند بلند میخندند و شاید اگر خواست و نظر تمام کشور باشد بتوانیم کاری کنیم قبل از سی سالگی ازدواج کنید. با خندهی ریزی میگویم: شاید …
- انتشار : 21/08/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403