رمان آزاده خانم و نویسنده اش
عنوان | کتاب آزاده خانم و نویسنده اش |
نویسنده | رضا براهنی |
ژانر | داستانی |
تعداد صفحه | 644 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان آزاده خانم و نویسنده اش اثر رضا براهنی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
آزاده خانم و نویسندهاش با عنوان فرعی آشویتس خصوصی دکتر شریفی، روایت پست مدرن زندگی نویسندهای به نام دکتر مجید شریفی و زنی به نام آزاده خانم است. آزاده خانم، در این داستان چهرههای گوناگونی پیدا میکند و به صورت کهن الگویی از زن شرقی عرضه میشود. او گاهی به صورت زنی در یک صد سال قبل از هجرت، ظاهر میشود و گاه صورت زن اثیری بوف کور یا قهرمان داستان شبهای روشن داستایفسکی را به خود میگیرد. او زنی است که راوی، هم به آن دلبسته است و هم از آن میگریزد …
خلاصه رمان آزاده خانم و نویسنده اش
خون خون آزاده خانم خون! و خواب وحشتناکتر از آن بود که یادش بیاید. شاید اصلاً خواب نمیدید واقعیت را میدید و خود واقعیت وحشتناک تر از خواب بود. و شاید اصلاً قرار نبود یادش بیاید هر چیزی که یاد آدم نمیماند. آدم باید عمر خضر داشته باشد تا بتواند خواب های یک شبش را مو به مو بنویسد و یا به کسی بگوید. حتی نفهمیده بود وقتی که جیغ میکشید چه میگفت. حالا با چشم های باز فکر میکرد که یاد همان آشویتس تبریز بود که خود آن را به تنهایی و به
دست خود به وجود آورده بود. ولی نه در آن زمان سخت متأثر شده بود ولی هیچ وقت به این صورت وحشت نکرده بود. فقط از خانه زده بود بیرون و رفته بود. گجیل از گود تا گجیل راهی نبود. و پرندههای توی قفسها را تماشا کرده بود و رفته بود تو و بوهاشان را شنیده بود و مثل همیشه باز اسامی شان را پرسیده بود و در هیچ جای دنیا این همه پرنده فروشی در یک محوطۀ کوچک جا نمیگرفت. ولی در آن روز همه سیاه بودند. سراپا قره و چشمهاشان هم سوخته بود و
بالهاشان گر گرفته بود. طبیعی بود، از آن همه آتش همه چیز سیاه میشد. و بعد رفته بود سراغ معرکه گیرها، و حتی ایستاده بود به تماشای تریاکی ها که دور منقلی نشسته بودند و یکی آتش را باد میزد و یکی دو نفر بست میچسباندند و می کشیدند و گاهی معرکه گیر معرکه را به شاگردش میسپرد و میآمد بستی برایش میچسباندند و او با مهارت تمام دود را از راه دهن و دماغش توی وجودش فرو میداد و در حالی که دود از دور و بر لبها و پرههای دماغش پراکنده میشد …
- انتشار : 24/05/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403