رمان عشق پیچیده
عنوان | رمان عشق پیچیده (جلد اول مجموعه پیچیده) |
نویسنده | آنا هوانگ |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 321 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان عشق پیچیده (جلد اول مجموعه پیچیده) اثر آنا هوانگ به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
قلبی از جنس یخ داره اما به خاطر اون دختر، دنیا رو به آتش میکشه. “اَلِکس وُلکُف” شیطانی با چهرهای فرشته گونهست که نمیتونه از گذشتهی نفرین شدش فرار بکنه. به خاطر اتفاق تلخی که در نوجوانیش رُخ داده، هدف بیرحمانش برای انتقام زندگیش رو تحت تاثیر قرار داده و جایی برای احساساتی شدن نگذاشته. اما وقتی الکس مجبور میشه مراقب خواهرِ بهترین دوستش بشه، به مرور آتشی در قلبش حس میکنه که میتونه دنیاش رو بسوزونه و تغییر بده. “اِیوا چِن” دختری مستقل و آزاده که گرفتار کابوس های از دوران کودکیشه. با اینکه گذشته تاریکی داره اما اجازه نداده این باعث بشه زیبایی های زندگی رو نبینه، به خصوص قلبی که پشتِ ظاهرِ خشکِ مردی پنهان شده که اِیوا نباید اون رو بخواد. بهترین دوستِ برادرش. همسایه اش. کسی که هم میتونه نجات دهندش باشه و هم میتونه نابودش بکنه. اونها نباید عاشق هم بشن اما وقتی این اتفاق میفته، رازهایی برملا میشن که ممکنه نابودشون بکنه و هم زندگی عزیزانشون رو تحت تاثیر قرار بده …
خلاصه رمان عشق پیچیده
“الكس” مشتم رو به صورت مانکن کوبیدم (از این آدمکا که بهش مشت میزنن) و از دردی که توی دستم پیچید لبخند رو صورتم نشست. ماهیچههام میسوخت و عرقی که از پیشونیم میچکید دیدم رو تار میکرد، اما متوقف نشدم، این کار رو انقدر انجام داده بودم که احتیاج نداشتم ببینم تا دوباره انجامش بدم. بوی عرق و خشونت فضارو پرکرده بود. این همون جایی بود که به خودم اجازه می دادم عصبانیتی که تو تمام بخش های زندگیم پنهان نگهش داشتم رو از بین ببرم. من تمرینات کراو ماگا رو از یک دهه پیش برای دفاع شخصی شروع کرده بودم. و از همون موقع تبدیل به راه و روش من برای پاکسازی ذهنیم شد، پناهگاه من وقتی که ضربه زدن به مانکن رو تموم کردم،
بدنم پراز درد و عرق بود. عرق رو با حوله از رو صورتم پاک کردم و به بطری آب برداشتم. کار درستی نبود، ولی بهش احتیاج داشتم. رالف صاحب مرکز آموزشی و مربی شخصیم از وقتی که به واشنگتن نقل مکان کردم، با خشکی بهم گفت: امیدوارم دست از نا امیدی و سرزنش کردن خودت برداری. اون قد کوتاه و تنومند بود، هیکل قدرتمندش مثل یک جنگنده بود اما اعماق وجودش مثل یه خرس عروسکی بود. اگه این فکرمو به خودش یا کس دیگه بگم چراغهای منو خاموش میکنه. -به نظر میرسه یه انتقام شخصی از هارپر داری رالف تک تک آدمکهارو به نام شخصیتهای تلوزیونی و افراد واقعی که دوست نداشت نام گذاری کرده بود. -هفته مزخرف. ما تو استودیو تمرین خصوصی تنها بودیم،
و به همین دلیل من راحتتر میتونستم صحبت کنم علاوه بر جاش، رالف تنها کسی بود که دوست واقعی خودم می دونستمش. -میتونم همین الان سراغ یه چیز واقعی برم. آدمکها برای تمرین خوب بودن اما کراوماگا یه روش مبارزه تن به تن بود همه چیز بستگی به تو، حریفت و سرعت پاسخ دادن به ضربات داشت. اگه حریفت بی جون باشه، نمیتونه این کار رو انجام بده. -بیا اینکارو انجام بدیم اما باید ساعت ۷ تموم بشه بدون وقت اضافه کلاس جدیدی دارم. ابروهامو بالا انداختم: کلاس؟ آکادمیKM به کسایی که متوسط تا پیشرفته بودن توجه داشت و تخصصش تو کلاسای انفرادی و گروهی کوچیک بود مثل اکثر آکادمی های دیگه میزبان کلاسهای بزرگ نبود. رالف شونه ای بالا انداخت …
- انتشار : 18/06/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403