رمان قلم احساس

دانلود دلنوشته قلم احساس اثر Nafiseh_H (نویسنده انجمن رمانبوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

واژه‌ نامه‌ دل‌ تنگی را ورق می‌زنم، تمامی ندارد! انگار بغض نویسنده هنگام به قلم کشیدن احساسش با قوی‌ ترین فیلتر شکن‌ها هم نشکسته‌ است که این‌گونه بغض را خانه نشین گلویم کرده است!​ …

خلاصه دلنوشته قلم احساس

قلم احساسم این بار اشک های شبانه شوری که بالینم را تر می‌کنند را به جوهر می‌کشد؛ به خدا قسم که از چشمه جوشش این همه قطره‌ی داغ در حيرتم از قلبی می‌نویسم که زخم زبان ها متلاشی اش کرده اند و تکه های خونینش تیزتر و مجروح تر از آنی هستند که با چسب زخم های بچگی نازهایمان، درمان شوند! و ممنونم از بغض بی درمانی که روزهاست در گلوی خشکیده ام خانه کرده و سودای زجر کش کردنم را در سر دارد، لااقل رفیق نیمه راه و نامردی در کارش نیست!

گاهی هم از خنده‌ هایی می‌نویسم که از هزاران گریه هم سر ترند؛ و این روزها چون کودکی بی سواد که الف را را نمی‌داند با غم هم غریبه شده ام! از تنهایی می‌نویسم! و چه مهربان است دوستی این چنین که در هر شرایطی رهایت نکرده و من او چه نان و نمک ها که نخوردیم… و چه قدر تنهایی زیباست. این بار احساسم میخ میشود و قلمم چکش؛ آن قدر به کاغذ بی جانی که جوهرهایش با اشک داغم حل شده‌اند. می‌کوبدش تا به او حالی کند غم هایم را… قلمم دیگر

آن قدر خیس شده است تا به کلمات بفهماند شوری اشک یعنی چه! تا به ظلمات بی حس سرگردان آنقدر بدمد تا زنده شوند و نفس بکشند؛ تا درک کنند و بفهمند این بینوای آشفته را می‌نویسم از دریچه‌ی تنگ دلم که این روزها درش را به همگان بسته است؛ می‌دانی؟ آن قدر حریمش را شکسته و مورد تمسخر قرارش دادند که پرده های رنگینش تیره شده اند! قلمم فرسوده شده است اما هنوز جوشش جوهرش مرا وادار به تصویر کشیدن اندکی از غم و غصه هایم می‌کند …