رمان به طعم دناتونیوم
عنوان | رمان به طعم دناتونیوم |
نویسنده | آریانا الهی |
ژانر | دلنوشته |
تعداد صفحه | 43 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان به طعم دناتونیوم اثر آریانا الهی (نویسنده انجمن رمان بوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
– اه! این چی بود؟ چرا اینقدر تلخ بود؟ -این کندر بود. -خیلی تلخه دیگه نمیخورم! -باید عادت کنی. -چرا؟-چون زندگی تلخترِ …
خلاصه رمان به طعم دناتونیوم
-ده، بیست، سی، چهل… چی شده؟ رفت! -کی رفت؟ چرا گریه می کنی؟! -مامان رفت! -کجا رفت؟ خب هرجا رفته باشه بر میگرده.
-مرد میفهمی؟ مرد تو از اول هم اون واست مهمنبود. -صبر کن ببینم چی میگی واسه خودت؟ مامان که خوب بود! -حالا که مُرده میتونی زندش کنی؟ میدونستم میدونستم مامان واسه تو مهم نبود تو مامان رو دق دادی تو! -ننداز تقصیر من مگه چیکار کردم؟ -من الان فهمیدم! تو مامان رو دق دادی تو! -میدونم ناراحتی اما هیچی تقصیر من نیست! -چرا تقصیر توئه مامان همش نگران تو بود!
مگه من بچم؟ -نه! تو بزرگ شدی خونه جدا میگیری به زنگ زدن ما اهمیت نمیدی مستقل شدی! -چه ربطی داره؟ -مامان نگران تو بود میترسید تو شهر غریب بلایی سرت بیارن! -من که بهتون می گفتم جای نگرانی نیستگ -پس چرا جواب زنگهاش رو نمیدادی؟ میدونی چه قدر از دوریت ضجه زد؟ میدونی؟ -باشه جیغ نزن به هر حال هر آدمی… -خفه شو! بی لیاقت تو اصلاً میفهمی چی دارم میگم؟ -من باید مثل تو جیغ بزنم؟ مگه من آدم نیستم؟ مگه من به خاطر تو رفتم! -ها! حالا میندازی تقصیر من نه؟ -تو رفتارت
با من بد بود مجبور شدم! -ازت متنفرم به خاطر تو مامان من رو دوست نداشت! -بیخیال! توقع داری الان مثل بازیگرها زانو بزنم و گلوم رو فشار بدم؟ آها حتماً اشکهام یکی پس از دیگری هم فرود بیان؟ -تو… -یک بار به من احترام بزار نه خانوم من مثل شما آدمها بازیگر نیستم من بغضم رو توی خودم خفه میکنم! -حتما میخوای بگی تو خیلی خوبی؟ -من با بغض بزرگ شدم… به خاطر همین… من مثل شما نیستم! -ببین واسه من مهم نی… -فکر کردی واسه من مهمه؟ نه تو و نه خانوادت واسهی من مهم نیستید! -بوق… بوق… بوق …
- انتشار : 30/04/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403