رمان مجرمان فراری
عنوان | رمان مجرمان فراری |
نویسنده | مهرانه عسکری |
ژانر | دلنوشته |
تعداد صفحه | 215 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان مجرمان فراری اثر مهرانه عسکری (نویسنده انجمن رمان بوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
تمام جنایتکاران، همیشه اینگونه نبودهاند؛ مسیر زندگی، سرنوشت، اخلاق و حرفهای اطرافیانشان، این شخصیت را برای آنها ساخته گاهی ما فقط باید، اطرافیان خود را بشناسیم. نباید زندگیمان را با دخالت دیگران بسازیم. خودمان زندگیای که میخواهیم را می سازیم نه هیچکَس دیگر، خودمان و فقط خودمان …
خلاصه رمان مجرمان فراری
نازیاب در حالی که سعی میکرد بوراب را یک جا ثابت نگه دارد گفت: من و تیران و داریان و چند تا از بچه ها میریم بیرون! لطفاً و خواهشاً، اصلاً التماست میکنم توی این مدت که من نیستم مواظب خودت باش و پیش دریا و تابش باش خب؟ بوراب: خب بابا صد بار گفتی! تیران در حالی که از دریا و تابش خداحافظی میکرد داد زد: داریان.. نازیاب.. بریم؟ داریان با کوله پشتی مشکی رنگش از اتاق بیرون آمد و گفت: من حاضرم همین الان تمام کامپیوترهای اون عوضی ها رو هک کنم. هم زمان لبتاپ و گوشی هوشمندش را درون کوله پشتی گذاشت. نازیاب دوباره به بوراب
نگاه کرد و سرش را تکان داد و گفت: هرچه باداباد! داریان به سمت دریا رفت و آرام گفت: مواظب خودت و این دوتا جنس به قول تیران بنجول باش باشه خانومم؟! دریا با لبخند همیشگی اش گفت: باشه توام مواظب خودت باش! بوراب باشیطنت سلقمهای به تابش زد و گفت: پس خواهر منو و این تیران بدبخت چی؟ کی مواظب اونا باشه؟! دریا با صورت سرخ شده سرش را پایین انداخت که داریان باخنده دست دور کمرش انداخت و گفت: کسی نباید مراقب اونا باشه، اونا هر کدوم بروسلی رو میزارن تو جیبشون. تیران در حالی که داریان رو از دریا جدا میکرد گفت: بیاید بریم دیر شد.
و این طوری استارت ماموریت زده شد. کنار دیوار حرکت میکردند و سعی میکردند تا بدون لو رفتن و سرو صدای اضافه داخل شوند ولی در آخرین لحظه که داریان میخواست سیستم ورودی درب را هک کند متوجهی مشکلی شدند که درب با کارت باز میشد و این یعنی باید دخل نگهبانان را میدادند. تیران آرام پشت دیوار سنگی مخفی شدو به افرادی که پشت سرش بودند علامت داد تا به سمت او بروند هدفشان نگهبانان جلوی درب اصلی بود، آنها میخواستند از درب پشتی داخل شوند که به مشکل برخوردند و حالا تصمیم داشتند کارت یکی از نگهبانان را دزدیده و از همان درب پشتی وارد شوند …
- انتشار : 30/04/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403