رمان گل آفتابگردان

عنوانرمان گل آفتابگردان (جان سخت)
نویسندهویلیام کندی
ژانراجتماعی، تاریخی، درام، کلاسیک، خارجی
تعداد صفحه318
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان گل آفتابگردان (جان سخت) اثر ویلیام کندی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

رمان گل آفتابگردان در دوره‌ رکود بزرگ اقتصادی می‌گذرد و داستان آواره‌ای معتاد به نام فرانسیس فلن را روایت می‌کند. فرانسیس، پس از این‌که به شکلی تصادفی باعث مرگ فرزند نوزادش شد خانواده‌اش در آلبانی را ترک کرد رمان بربازگشت فرانسیس به آلبانی تمرکز دارد و توهمات او درباره‌ی سه نفر که در گذشته کشته است، ساختار چند وجهی و پیچیده‌ای به داستان بخشیده. رمان درباره جان به‌ در‌ بردن از مشکلات است و زندگی مردی که حادثه‌ای دلخراش زندگی‌اش را از بین برده، اما در همین زمان سخت، قدرتی را در وجود خود کشف کرده که برای خود او نیز ناشناخته است …

خلاصه رمان گل آفتابگردان

رودی از آن‌ها جدا شد و رفت تا جایی برای خوابیدن پیدا کند فرانسیس هلن، پی وی هم پیاده از گرین استریت به مدیسون و به طرف غرب و نوانخانه بازگشتند می‌خواستند پی وی را به خانه اش برسانند و خودشان به هتل پالومبو بروند، اتاقی بگیرند که گرم شوند، دراز بکشند و به تن خرد و خمیرشان استراحت دهند. فرانسیس و هلن حالا پول داشتند پنج دلار و هفتاد و پنج سنت هلن دو دلار آن را از پولی که دیشب فرانسیس به او داد کنار گذاشته بود به اضافه‌ی سه دلار و هفتاد و پنج سنت باقی مانده مزد یک روز کار توی گورستان. چون توی رستوران گیلدرکیج خرجشان خیلی کم شده بود و

اسکار دوبرابر پول پرداختی شان نوشیدنی به خوردشان داده بود. شهر در نیمه شب آرام گرفته بود و ماه به سفیدی برف تازه می‌درخشید. چند تا اتومبیل به آرامی توی پرل استریت این طرف و آن طرف می‌رفتند ولی به جز آن، خیابان‌ها کاملاً ساکت بود. فرانسیس یقه‌ی کتش را بالا زد و دست‌هایش را کرد توی جیب شلوارش کنار نوانخانه نور مهتاب ساندرا را روشن کرده بود، همان جایی نشسته بود که آن‌ها گذاشته بودندش. ایستادند تا وضعش را ببینند. فرانسیس خم شد و شانه اش را تکان داد. -خانم شما گیجی از سرتون پریده؟ ساندرا با سکوت پاسخ اش را داد فرانسیس با شلق کهنه را از

روی صورتش کنار زد و در نور مهتاب درخشنده جای دندان هایی را روی بینی گونه و چانه اش دید. سر خود را تکان داد تا مطمئن شود چیزی که دیده حقیقت دارد، و بعد متوجه شد که یکی از انگشت‌ها و گوشت بین انگشت اشاره و شست دست چپ او جویده شده. -سگ‌ها بهش حمله کردن! به آن طرف خیابان نگاه کرد و سگ درشت هیکل چشم قرمزی را دید که در حاشیه‌ نیمه روشن کوچه منتظر ایستاده فرانسیس به دنبالش دوید و در حال دویدن سنگی هم از زمین برداشت سگ دوید داخل کوچه مچ پای فرانسیس رو یکی از آجرهای برآمده پیاده رو پیچ خورد و با صورت روی زمین ولو شد …

دانلود رمان گل آفتابگردان
4.85 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان گل آفتابگردان
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها