رمان کشتن سارا

عنوانرمان در آغوش یک قاتل (کشتن سارا)
نویسندهJ.A Redemerski
ژانرمعمایی، جنایی
تعداد صفحه257
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان در آغوش یک قاتل (کشتن سارا) (جلد اول مجموعه کمپانی قاتلان) اثر J.A Redemerski به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با لینک مستقیم

سارا تنها چهارده سال داشت که مادرش او را مجبور به زندگی در مکزیک با یک ارباب بدنام مواد مخدر کرد. با گذشت زمان او زندگی عادی را فراموش کرد. اما هرگز امیدش را برای فرار از مجتمع جایی که در طی ۹ سال گذشته در آن زندگی کرده بود از دست نداد. ویکتور یک قاتل خونسرد است که مانند سارا، از زمان کودکی تنها مرگ و خشونت را می‌شناسد. هنگامی که ویکتور برای معامله‌ای به مجتمع می‌آید، سارا او را تنها فرصت فرار خود می‌داند. اما اوضاع طبق برنامه پیش نمی‌رود. او از اسارت یک مرد خطرناک رها شده و در چنگال دیگری گرفتار می‌شود …

خلاصه رمان کشتن سارا

ماشین رو در حاشیه جاده نگه داشت و از آینه بهم خیره شد. چشم‌هاش من رو سوراخ می‌کردن. اون عوضی، ازش متنفرم. اشک‌هام از گوشه چشم‌هام پایین می‌ریختن. به سمت عقب و پشت صندلی کنار راننده رفتم در حالیکه تفنگ رو به سمت سرش نشونه گرفته بودم. -تو یه انسانی. چطور می‌تونی یه زن بی پناه و درمونده رو تو این بیابون ول کنی؟ در صورتی که هر دو می‌دونیم وقتی پیاده بشم خاویر چه بلایی قراره سرم بیاره. -بهتره خودت پیاده بشی. قبل از اینکه من کاری بکنم. -تو می‌تونی از من به عنوان نفوذی یا جاسوس علیه خاویر استفاده کنی. -چه نیازی هست؟ -من دختر موردعلاقه اونم خیلی چیزها دربارش می‌دونم،

اینکه از اون سه و نیم میلیون دلار نصف‌اش رو بهت نداده و قرار هم نیست بده. البته بعد از تموم شدن کارت تو رو هم می‌کشه. -اون این اشتباه رو نمی‌کنه. نه درباره من. قرار نبود من نجات پیدا کنم اما دوباره هم به اون مجتمع نفرین شده بر نمی‌گشتم. به سمت در چرخیدم. سعی کردم دستگیره در رو باز کنم که ناگهان ضربه سختی به پشت سرم خورد و درد تمام سر و گردنم رو گرفت و دیگه چیزی نفهمیدم. با صدای باز شدن شیر آب هوشیار شدم. پلک‌هام رو باز کردم و نور کمی که از پنجره به داخل می‌تابید، را دیدم. سرم به شدت درد می‌کرد. چندین بار پلک زدم تا دید بهتری پیدا کنم. با نگاهی به اطرافم متوجه شدم که داخل یک اتاق تاریک

کوچک و بسیار کثیف، با یک تخت و میز و صندلی که در انتهای راهرو به یک آشپزخانه ختم میشد، هستم. دست‌ها و پاهایم با طنابی محکم بسته شده بود برای باز کردن طناب‌ها و بلند شدن تقلا کردم. صدای پایی اومد برگشتم به طرف آشپزخانه و آمریکایی رو با یک لیوان آب دیدم. اون پالتوش رو درآورد و روی صندلی نشست و با جدیت به من خیره شد. با خشونت گفتم: توی لعنتی به چه حقی من رو با مشت زدی الان روزه و من تمام شب رو بیهوش بودم… عوضی… حالا هم که من رو با طناب بستی. لیوان آب را برداشت و روی صورت من پاشید. از حرکت ناگهانیش نفسم حبس شد. -خفه شو و فقط به سوالاتم جواب بده. دست و پا زدم تا …

دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است

دیدگاه کاربران درباره رمان کشتن سارا
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها