رمان رستن

دانلود رمان رستن اثر شادی جمالیان (آنالیا) و محدثه رجبی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم

هم اکنون در رسانه هنری رمانبوک بخوانید: مردی 33 ساله غرق در دنیای خاصش است، پله‌های موفقیت در دنیای کاری و شخصی اش را یک به یک طی می‌کند و دنیا دیده است، در کار بسیار جدی و مصمم، دختری 26 ساله، دختری که در یک زمان اتفاقاتی خارج از آرزوهایش را تجربه می‌کند و قصه‌ای که پایانش مشخص نیست، آیا این تنفر به عشق تبدیل می‌شود …

خلاصه رمان رستن

دستم را به سرامیک سرد سرویس می گیرم و سرم را یکباره زیر دوش آب یخ می برم … از یخ بودنش سرم تیر می کشد، شقیقه هایم نبض دار و مغزم منجمد می شود … بار هزارم است که با ساحل اره می دهم و تیشه می گیرم و حالا گوشی را قطع کرده و به حمام پناه آورده ام … ازدواج؟! برایم معنایی ندارد، برای ساحل دارد … برایش قدر بچه های قد و نیم قد می ارزد، برایش قدر مسافرت های خانوادگی می ارزد و برای من فقط یک کار دست و پاگیر است …

ارتباطمان همین شکلی خوب است، معنی دادن به رابطه یعنی گند زدن روی هرچیز دیگری که می توانی داشته باشی … یعنی اینکه خرابش کنی و بگذاری تمام عمرت را در چنگ بگیرد… ساحل لوند است، یک دختر داغ و جذاب! همین برای یک ارتباط کافی است، مگر اینکه بخواهد از این دو نفر بودن برداشت دیگری بکند که با من جور نیست …

خودم را جلوتر میکشم و آب سرد روی بدن برهنه ام می ریزد … چشم هایم بسته است، نفس عمیقی می کشم، به قدری عمیق که می خواهم قلب یخ زده ام را تکانی بدهد … دست راستم از روی دیوار سر می خورد … روی اهرم شیر جا خوش می کند و بعد با یک فشار آب را می بندم … حوله ام سر جایش است … آن را به پایین تنه ام می بندم و از حمام بیرون میزنم …