رمان سابریل
عنوان | رمان سابریل (جلد اول مجموعهی پادشاهی کهن) |
نویسنده | گارت نیکس |
ژانر | فانتزی، ادبیات داستانی، ادبیات معاصر، ادبیات نوجوانان |
تعداد صفحه | 259 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان سابریل (جلد اول مجموعهی پادشاهی کهن) اثر گارت نیکس به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
مجموعه کتابهای پادشاهی کهن، رمانهایی سه گانه و فانتزی نوشتهی گارت نیکس هستند که از عناوین سابریل، لیرایل و ابهورسن تشکیل شدهاند… در داستان کتاب اول، سابریل، با هر قدم و هر لحظه به نبردی نزدیک میشود که او را در مقابل نیروهای اصلی زندگی و مرگ قرار خواهد داد و به مواجههای رو در رو با سرنوشت خودش دعوت خواهد کرد …
خلاصه رمان سابریل
هوریس گفت: من کسی نیستم که پیک را برای اخباری که آورده سرزنش کنم. و یک فنجان چای به سابری ال تعارف کرد. او روی تنها صندلی به ظاهر راحت در سنگر فرماندهی سرهنگ نشسته بود. هوریس ادامه داد: اما شما بدترین خبری را که در طول این سالیان شنیده بودم آوردهاید. سابری ال آهسته گفت: دست کم من یک پیک زنده ام… به خصوص که دوست هم محسوب میشوم… او واقعاً به چیزی جز نگرانیاش برای پدر نیندیشیده بود. دیگر به تدریج آگاهیاش از پدر بیشتر میشد و می فهمید که اَب هورسن فقط پدر او نبوده، بلکه جایگاه خاصی برای بسیاری دیگر از افراد داشته است تصویر ساده او از پدر که آسوده بر مبل
راحتی اتاق مطالعه اش در کالج وای ورلی نشسته بود و بی دغدغه درباره تکالیف درسی سابریال، فناوری آنسل استایر، جادوی منشور و مرده رقصانی سخن میگفت دیدگاهی محدود بود؛ درست مانند یک نقاشی که تنها از یک جهت انسانی را نمایش میدهد هوریس رشته خیالات سابریال را درباره پدرش از هم گست و پرسید: چقدر طول میکشد تا بندهای اَب هورسن از هم گسیخته شود؟ تصویری که سابریال از پدرش در حال دست دراز کردن به سوی فنجان چای در اتاق مطالعهاش ساخته بود از هم پاشید و در عوض چای داغ از داخل لیوان داشته دارش لبریز شد و انگشتانش را سوزاند. اوف! ببخشید.. حواسم نبود. چی چقدر طول می کشد؟ سرهنگ صبورانه
عقب رفت و گفت: بندهای مردگان چقدر طول می کشد این بندها بی اثر شود و مردگان آزاد شوند؟ سابری ال درسهای پدر را به یاد آورد و به افسون نام های کهن اندیشید که در هر تعطیلات آهسته آهسته آن را حفظ میکرد. نامش کتاب مردگان بود و بخش هایی از آن هنوز هم وجودش را به لرزه می افکند. با جلد چرمی سبزرنگ و سگکهای سیمین زنگاربسته کاملا بیخطر به نظر میرسید ولی اگر درست و به دقت نگاه میکردی نشانهای منشور را که روی جلد چرمی و سگکهای سیمین آن حک کرده بودند میتوانستی ببینی آن نشانها نشانهای مربوط به محدود کردن و نابینایی بستن و حبس کردن بودند تنها یک مرده رقصانی دوره دیده …
- انتشار : 30/06/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403