رمان صید قزل آلا در آمریکا

عنوانرمان صید قزل آلا در آمریکا
نویسندهریچارد براتیگان
ژانرطنز، ادبیات داستانی، ادبیات معاصر
تعداد صفحه192
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان صید قزل‌آلا در آمریکا اثر ریچارد براتیگان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

این کتاب، اثری عجیب و منحصر به فرد است که خط داستانی مشخصی در آن به چشم نمی‌خورد. در عوض، کتاب شامل مجموعه‌ای از خاطراتی است که در فصل‌های مختلف، به صورت مقطع روایت می‌شوند و شخصیت‌هایی ثابت نیز، مدام در میان این داستان‌های مختلف در گذار هستند. عبارت «صید قزل آلا در آمریکا»، در این کتاب به شکل های گوناگونی مورد استفاده قرار می‌گیرد: این عبارت، هم عنوان کتاب است، هم نام یک شخصیت است، هم نام یک هتل است و هم به خود عمل ماهیگیری اشاره دارد! براتیگان در این کتاب برجسته، از تم «صید قزل آلا» به عنوان استعاره‌ای نه چندان تلویحی استفاده می‌کند تا نقدهایی طنزآمیز را بر جامعه و فرهنگ آمریکا وارد آورد …

خلاصه رمان صید قزل‌آلا در آمریکا

دیشب، یک چیز آبی، عین دود از اجاق ما بر می‌خاست و توی دره پایین می‌رفت، با صدای مادیان زنگوله داری در هم می‌آمیخت، تا این که خودت را هم که می‌کشتی نمی‌توانستی آن چیز آبی و آن زنگوله را از هم جدا کنی. هیچ اهرمی، هر قدر هم بزرگ به این کار نمی‌آمد. دیروز عصر با ماشین از جاده قله ولز پایین می‌رفتیم که به گوسفندها برخوردیم. آن‌ها هم توی جاده حرکت می‌کردند. چوپانی جلوی ماشین راه می‌رفت شاخه پربرگی توی دستش بود، و گوسفندها را کنار می‌راند. قیافه‌اش عینهو یک آدولف هیتلر نحیف جوان بود، البته خون گرم. گمانم هزارتایی گوسفند توی جاده بود. روز گرم و پر گرد و خاک و پر سر و صدایی بود و به نظر می‌رسید که روز خیلی بلندی بوده. آخر گله

گوسفندها گاری سرپوشیده‌ای بود که دو تا اسب می‌کشیدندش. اسب سومی هم بود. همان مادیان زنگوله دار که پشت گاری بسته بودندش برزنت سفید گاری در باد موج می‌کشید و گاریچی‌ای هم در کار نبود. صندلی‌اش خالی بود. بالأخره آن چوپان آدولف هیتلر البته خون گرم آخرین گوسفند را هم از جاده برد بیرون. لبخندی زد و ما هم دست تکان دادیم و تشکر کردیم. دنبال جای مناسبی می‌گشتیم تا چادر بزنیم. در امتداد دودی کوچولو ده دوازده کیلومتر توی جاده پایین رفتیم و جایی که باب میلمان باشد پیدا نکردیم. برای همین تصمیم گرفتیم دور بزنیم و برگردیم جایی که یک کم آن طرف تر از نهر کری دیده بودیم‌. گفتم: خدا کنه اون گوسفندای لعنتی تو جاده نباشن.

برگشتیم به همانجایی که گوسفندها را توی جاده دیده بودیم، البته گوسفندها رفته بودند اما از جاده که بالا می‌رفتیم جابه جا پشگل بود. تا دو سه کیلومتری وضع همین بود. من داشتم علفزارهای پایین دودی کوچولو را نگاه می‌کردم بلکه گوسفندها را آنجا ببینم اما حتا یک گوسفند هم به چشم نمی‌آمد، فقط پشگل بود که توی جاده جلو چشممان بود. انگار بازی‌ای بود که ماهیچه‌های مقعدی راه انداخته بودند و ما هم از نتیجه بازی خبر داشتیم سرهامان را این ور و آنور می‌چرخاندیم و منتظر بودیم. بعد نزدیک یک پیچ رسیدیم و گوسفندها مثل یک فشفشه رنگی سرتاسر جاده منفجر شدند و باز هزار تا گوسفند و باز آن چوپان جلوی ما می‌رفت، مانده بودیم این دیگر چه نکبتی است …

دانلود رمان صید قزل آلا در آمریکا
7.46 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان صید قزل آلا در آمریکا
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها