دانلود رایگان رمان جان دل اثر ثمین بشاش
دانلود رمان جان دل اثر به ثمین بشاش صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
ماهی حالا دختر بیست و چهار ساله ای هست که هنوز میان خاطرات نامزدی هفده سالگیش مانده و به صورت ناشناس، شروع به نوشتن از دلداگی راجب پسرعمویش میکند که حالا خواننده ای معروف است و همین باعث شروع شایعاتی میشود که با پیدا شدن عکس های قدیمی آنها به یک جنجال از طرف خبرنگارها تبدیل میشود و کسری برای اینکه آن شایعات را خاموش کند، مجبور میشود …
خلاصه رمان جان دل
با ایستادن ماشین جلوی خانه باغ کوله اش را از روی صندلی برداشت و با دسته گلش از ماشین پیاده شد. زنگ را فشرد و منتظر ماند تا در را باز کنند. با باز شدن در حامد سری برایش تکان داد و به سمت بیمارستان حرکت کرد. با حس خوبی وارد خانه شد. عاشق این خانه ایوان دار با حیاط سرسبز و حوض دار بود. بالاخره بعد از کلی گشت و گذار در آن حیاط سرسبز که دست کمی از باغ نداشت با حس بوی نان فطیر و دل ضعفه اش که یادآور بی نصیب ماندن شکمش از ناهار بود به سمت انباری قدم برداشت. مطمئنا کسی داشت با تنور
قدیمی مخصوص آنایش نان درست میکرد، آن هم چه نان هایی. با دیدن لیلا بانو گل از گلش شکفت. -سلام بانو جان. لیلا بانو با لبخند زیبایی که صورت سبزه اش را با نمک کرده بود به سمتش برگشت. -وای ماهی جانم تویی؟ سلام عزیز دلم. گونه اش را بوسید و گل ها را به دستش داد. -چقدر بوهای خوب به راه انداختین. با دیدن دیگ بزرگ آش دوغ هیجان زده به سمت دیگ رفت. -وای ایران آشی (آش دوغ) هم که گذاشتی بانو جونم میدونی من میمیرم براش؟ لیلا بانو ماهی را از کنار دیگ دور کرد. -میسوزی دختر جان یکم
عقبتر وایسا این دیگ مخصوص تو داره پخته میشه. با ذوق سرش را تکان داد. -وای من عاشق شما و آنام. نگاهش به سمت تنور کشیده شد.-ولی این فطیرها که مطمئنا مخصوص من درست نمیشه نه؟ کی قراره از راه دور بیاد که آنا گفته فطیر بپزین؟ لیلا بانو با لبخند سرش را تکان دادن: آره از راه دور کسی اومده که عزیز همه مونه. با ملاقه بزرگ آش را هم زد. -هي جوونی کجایی اون موقع همه بهم میگفتن لی لی آخه تازه مسلمون شده بودم و هنوز اسم قبلیم از یاد نرفته بود اما اون تو همون عالم بچیگیش لیلا بانو صدام زد …