کتاب رمان سایه ی لبخند تو
عنوان | کتاب سایه ی لبخند تو |
نویسنده | ماری هیگینز کلارک |
ژانر | هیجانی، جنایی، معمایی |
تعداد صفحه | 411 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود کتاب رمان سایه ی لبخند تو اثر ماری هیگینز کلارک به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
اولیویای ۸۲ ساله با جسمی ناتوان و قلبی تقریبا از کارافتاده، میداند که برای تصمیم گیری وقت چندانی برایش نمانده، تنها کسانی که از انتخاب نهایی او باخبرند کسانی هستند که سال هاست از میراث گانون سواستفاده میکنند و برخی از این افراد برای خاموش کردن او و بیخبر نگهداشتن مونیکا از این راز از هیچکاری فروگذار نمیکنند،حتی قتل، در این میان مونیکای جوان و زیبا، پزشکی موفق و دلسوز، بیخبر از این همه دسیسه و حرص و آز تنها در اشتیاق یافتن رد و اثری از خانواده خود به سر میبرد …
خلاصه کتاب رمان سایه ی لبخند تو
دوشنبه عصر، نان رودس بعد از خداحافظی با مونیکا، سوار اتوبوس خیابان یکم شد تا به دیدن چهار خواهرش در دوره ی شام ماهیانه شان در رستوران نییری در خیابان پنجاه و هفتم برود. کار کردن برای نان که شش سال پیش شوهرش فوت کرده بود و حالا تنها پسرش هم با خانواده اش در کالیفرنیا زندگی میکرد مثل هدیه ای از جانب خداوند بود. او مونیکا را واقعاً دوست داشت و در طول صرف شام بیشتر در مورد وی صحبت میکرد. خودش هفت خواهر و برادر داشت و برای مونیکا خیلی
غصه می خورد که برادر و خواهری ندارد و پدر و مادرش هم تک فرزند بودند و در موقع تولد او در اوایل دهه ی چهارم زندگیشان به سر میبردند و حالا هم در گذشته بودند. حالا سر میز همیشگی شان در گوشه ای از رستوران نییری و موقع صرف پیش غذا نان شروع به صحبت کرد. منتظر اتوبوس که بودم دکتر فارل را دیدم که پیاده به سمت خانه میرفت. روز خیلی طولانی و خسته کننده ای را پشت سر گذاشته بود داشتم فکر میکردم که دختر بیچاره حتی نمیتواند به پدر و مادرش تلفن کند و با آنها درباره ی
روز سختی که داشته حرف بزند واقعاً خجالت آور است که وقتی پدرش در ایرلند متولد شد تنها نام آقا و خانم فارل که او را به فرزند خواندگی پذیرفته بودند برایش ثبت شد. حتماً والدین حقیقی اش می خواستند مطمئن شوند که ردی از آن ها باقی نخواهد ماند. خواهرهای نان سرشان را به علامت تأیید تکان دادند کوچکترین خواهرش پگی گفت: “دکتر مونیکا خیلی با کلاس و سطح بالا به نظر میرسد. احتمالاً مادربزرگش از یک خانواده ی خوب بوده، شاید هم یک خانواده ی امریکایی.
آن روزها اگر دختری شوهر نکرده باردار میشد به سفری طولانی میرفت و بعد از وضع حمل بچه را به فرزندخواندگی میداد امروز اگر دختری صاحب فرزندی شود، با جسارت و مباهات در موردش در اینترنت هم صحبت می کند. نان صورت غذا را برداشت و آهی کشید: می دانم که مونیکا دوستان زیادی دارد او استعداد فوق العاده ای در جلب مردم و دوستی شان دارد.اما این دو تا موضوع متفاوت است. این طور نیست؟ حالا هر چه می خواهید بگویید؛ خون خیلی قوی تر از آب است میخواهم بگویم این دوستان برای او قوم و خویش نمی شوند.
- انتشار : 01/11/1401
- به روز رسانی : 20/09/1403