رمان ابر ابله

عنوانرمان ابر ابله
نویسندهارلند لو
ژانرفلسفی، ادبیات داستانی، ادبیات معاصر
تعداد صفحه230
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان ابر ابله اثر ارلند لو به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

راوی بیست و پنج ساله‌ی این رمان، نمی‌تواند معنایی در زندگی خود پیدا کند و از همین رو، از دانشگاه انصراف می‌دهد و به خانه‌‌ی برادرش در نیویورک می‌رود. او با هدف کشف معنا و هدف زندگی، شروع به نوشتن فهرست‌هایی می‌کند. مفهوم زمان و این که آیا این مفهوم واقعا اهمیتی دارد یا نه، تمام ذهن او را به خود مشغول کرده است. او به دوست هواشناسش فکس می‌زند، توپی را بارها و بارها به دیوار می‌کوبد، با پسری خردسال در همسایگی‌شان دوست می‌شود و تلاش می‌کند تا معنای کامل زندگی و بهترین راه سپری کردن آن را درک کند. او شخصیتی بامزه، صمیمی، مرموز و بسیار گزنده دارد، و البته، یک ابر ابله است …

خلاصه رمان ابر ابله

یک بار آنقدر بازی کردم که از هوش رفتم. تازه وسایل مسابقه مارپیچ اسکی را گرفته بودم و به حدی هیجان داشتم که یادم رفت غذا بخورم سراسر روز را بدون خوردن غذا فقط اسکی کردم. آخر سر بر اثر خستگی مفرط غش کردم و با ضربه محکمی به یک تیر چراغ برق خوردم. آسیب مغزی نشدم ولی بابا مرا به بیمارستان رساند. دکتر گفت اشکالی ندارد همه روز را بازی کنم، ولی باید یادم بماند که وسطش غذایی چیزی هم بخورم. از هوش رفتم چون کاری که انجام می‌دادم چنان کیفی داشت که وقت نداشتم در این فاصله استراحت کنم. در آن حال حس بی‌نظیری نهفته است. آن حس شور و اشتیاق. الان خیلی دور دست است. در این چند روز اخیر

خلق و خویم خیلی نوسان داشته است. دارم سعی می‌کنم تصویری از موقعیت خودم به دست بیاورم، ولی قطعات این تصویر درست سر جای خودشان قرار نمی‌گیرند واقعاً نمی‌دانم کجا هستم. در چند هفته اخیر خیلی چیزها تغییر کرده است. روزها به کل فرق کرده اند. شب‌ها هم همین طور. با این حال احساس رضایت نمی‌کنم هنوز نه. مسلماً جای خیلی چیزهای اساسی خالی است. هیچ سرنخی هم ندارم که کجا دنبالشان بگردم. ولی آن توپ را دارم. خوشبختانه من توپ را دارم. هر شب برای مدتی طولانی توپ را به دیوار می‌زنم. برادرم تا یک ماه دیگر بر می‌گردد آن وقت دیگر نمی‌توانم اینجا زندگی کنم. یک ماه فرصت دارم. اعتراف می‌کنم

عصبی و نگرانم که بالاخره این وضعیت آخرش چطور می‌شود و به کجا می‌رسد. سعی می‌کنم با خشونت رفتار نکنم. می‌توانستم سیگار روشن کنم و طوری رفتار کنم که انگار هیچ خبری نیست. شاید هم می‌توانستم کسی را دست بیندازم. چند تا جوان را. کیم. حتماً می‌توانستم کیم را دست بیندازم ولی دیر یا زود باز سر جای اولم بودم. روی همان چمنزار، در حالی که دست برادرم یا کس دیگری روی شانه‌ام است و دارم گریه می‌کنم. چون مشکلی وجود دارد. پیداست که مشکلی هست. چیزی که واقعاً برایم مفید است. حضور فردی بزرگتر از خودم است. یک مرشد. کسی که بتواند به من بگوید چطور هر چیزی سر جای خودش قرار می‌گیرد. در آن صورت …

دانلود رمان ابر ابله
3.35 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان ابر ابله
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها