رمان امان از قلبم
عنوان | رمان امان از قلبم |
نویسنده | سوزان الیزابت فیلیپس |
ژانر | عاشقانه، هیجانی، کلکلی |
تعداد صفحه | 647 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان امان از قلبم (جلد پنجم مجموعه شیکاگو استارز) اثر سوزان الیزابت فیلیپس به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
مالی سامرویل از زمانی که به یاد میآورد به کوین تاکر مدافع تیم شیکاگو استارز علاقه داشته، اما این چیزی نیست که او به آن افتخار کند. از آنجایی که فیبی خواهر مالی، مالک تیم استارز است، مالی در طول سالها کوین را به وفور دیده و شخصیتش را مورد پسند نیافته. کوین هرگز نام مالی را به خاطر نمیآورد، و در نخِ مدلهای خارجی بود، در همین حال، مالی نویسنده کتاب کودک است و از نوشتن و تصویرسازی کتابهایی درباره یک خرگوش به نام دفنی و همچنین مقالههایی برای یک مجله بزرگسالان جوان خرج زندگیاش را درمیآورد. یک آخر هفته، مالی تصمیم می گیرد برای مدتی به خانه تعطیلات فیبی در ویسکانسین برود. وقتی در را باز میکند متوجه میشود که او تنها کسی نیست که آنجاست. کوین وقتی صدای مالی را میشنود، فکر میکند که او یک سارق است، و توسط سگ فرانسوی مالی گاز گرفته میشود …
خلاصه رمان امان از قلبم
کوین از روی کاناپه بلند شد و مالی میتوانست احساس کند که انرژی او اتاق را پر کرده است. پرسید: کجا میری؟ -بیرون به هوای تازه نیاز دارم. كجا؟ دستههای عینک آفتابیاش را تا کرد، حرکتی عمدی. -صحبت باهات خوب بود اما فکر میکنم به اندازه کافی به مدیریت سوال جواب دادم. -بهت گفتم من مدیریت نیستم. -سهم مالی توی استارز داری به عقیده من اینطوری میشی مدیریت. -باشه. بنابراین مدیریت میخواد بدونه کجا میری. -اسکی، باهاش مشکل داری؟ نه، اما او کاملا مطمئن بود که دن مشکل داشت. -فقط یک منطقه اسکی آلپاین در اطراف اینجا وجود داره و ارتفاعش فقط سی و شش متره، واست چالش بزرگی نیست. -لعنتى. مالی سرگرمی خود را پنهان کرد.
کوین گفت: پس میرم سراغ کوههای فرعی شنیدهام که یک سری مسیر کلاس جهانی اینجا هست. -برف کافی نیست. -پس میرم فرودگاه رو پیدا کنم. به سمت کمد پالتوها حرکت کرد. -نه! ما … ما میریم کوهنوردی. -کوهنوردی؟ کوین طوری به نظر میرسید که گویی مالی تماشای پرندهها را پیشنهاد کرده است. سریع فکر کرد. -یک مسیر واقعاً خطرناک در امتداد پرتگاه وجود داره. انقدر خطرناکه که موقع وزش باد یا حتی کمی برف بسته میشه اما من یک راه فرعی بلدم. البته باید واقعا مطمئن باشی که میخواهی این کار رو بکنی، راهش باریک و یخیه و کوچکترین اشتباهی ممکنه فاتحهات رو بخونه. -داری از خودت در میاری. -من انقدر تخيل ندارم. -تو یک نویسندهای. -کتابهای کودکان.
اونها کاملاً غیر خشونت آمیزن حالا اگر میخواهی اینجا بایستی و تمام صبح حرف بزنی میل خودته اما من یک ماجراجویی کوچک میخوام. بالاخره علاقه او را جلب کرده بود. -پس بزن بریم. آنها در کوهنوردی خود اوقات خوبی را سپری کردند حتی اگر مالی هرگز موفق نشد مسیر خطرناکی که به کوین قول داده بود پیدا کند – شاید به این دلیل که آن را از خود در آورده بود. با این حال پرتگاهی که از آن عبور کردند به شدت سرد و بادی بود، بنابراین کوین زیاد شکایت نکرد. کوین حتی دستش را دراز کرد تا دست مالی را روی یک منطقه یخی بگیرد اما مالی آنقدرها هم احمق نبود. در عوض، نگاهی پر تکبر به کوین انداخت و به او گفت که کوین باید خودش گلیمش را از آب بیرون بکشد …
- انتشار : 06/12/1403
- به روز رسانی : 06/12/1403