رمان چمدان بی کسی
عنوان | رمان چمدان بی کسی |
نویسنده | شمیم شهلا |
ژانر | ادبیات داستانی، داستانهای کوتاه |
تعداد صفحه | 209 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان چمدان بی کسی اثر شمیم شهلا به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
ترس، تنهایی، فراموشی و مرگ موضوعاتی هستند که همیشه گریبانگیر زندگی انسان بوده است، موضوعاتی که براساس آن ها میشود قصههای متعددی نوشت که هر کسی بنا بر زاویهی نگاه خود روایت کنندهی آنها باشد! مجموعه داستان های بلند و کوتاه چمدان بی کسی شامل دوازده داستان کوتاه است که پایهی قصهها بر اساس موضوعاتی است که به آنها اشاره شد، این کتاب به چهار فصل سهگانه تقسیم شده که هر فصل دارای یک موضوع مشترک است (سهگانه فراموشی، سهگانه ترس، سهگانه حوادث و سهگانه مرگ) …
خلاصه رمان چمدان بی کسی
اسد مات و مبهوت در گوشه از اتاق شهین بر روی مبلی نشسته است و سرش را میان دستهایش گرفته و یک کلام صحبت نمیکند. شهین آرام و قرار ندارد و طول اتاق را طی میکند هر لحظه منتظر واکنشی غیر منتظره از اسد است اما هیچ کدام جرئت صحبت کردن و به میان کشیدن مسئله را ندارند شهین از راه رفتن خسته میشود و تصمیم میگیرد روی زمین روبروی اسد بنشیند و با دقت حرکات و رفتار او را زیر نظر داشته باشد تا بلکه بتواند حدس بزند چه در سر دارد اسد متوجه نزدیک شدن شهین به خود می شود اما طوری رفتار میکند انگار از این نزدیکی دوری می کند یا تمایلی به این حد از نزدیک شدن ندارد شهین
دستانش را روی زانوان اسد میگذارد و میگوید «اسدجان الان بیشتر از یک ساعته که من منتظر جواب یا واکنشی از طرف تو هستم خوب یا بد هیچی نمیگی چیکار کنیم؟ اسد بی اینکه از حالت قبلی خودش جدا شود و بی اینکه در صورت شهین نگاهی بیندازد خیلی آرام میگوید: «هر چه زودتر عقد کنیم اینطوری جلوی حرف و حدیث را میگیریم بگو که عروسی هم نمیخوای و به یک عقد ساده راضی هستی تا بیشتر از این گند این اتفاق در نیومده باید یه جوری جمع و جورش کنیم لحن اسد لحن همیشگی حمایت گونه و مهربانانه و سرشار از احترام و عشق نبود لحن اسد حالتی تحقیر گونه و ندامت وار داشت انگار در تک تک
واژگانی که به کار میبرد تشری به شهین خانوم میزد حالا شهین خانوم تبدیل به زنی شده بود که خطر کرده بود و باعث ایجاد اتفاقی شده بود که انگار اسد در آن دخالتی نداشته است هر اتفاقی که رخ داده مقصر هر دو بودند نه فقط شهین اما لحن و کلام اسد حاکی از حرفهای دیگری بود. هر دو البته با بگو و مگوهای زیاد و فروکش کردن آن عشق آتشین به این نتیجه رسیدند هرچه زودتر مراسم عقدی را برگزار کنند تا این غائله ختم به خیر شود. به همه اعلام کردند که مراسم عقد در حیاط عمارت با حضور فقط خانواده برگزار میشود و بعد از آنها عروس و داماد می خواهند راهی فرنگ شوند و چندین ماه در مسافرت باشند …
- انتشار : 03/06/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403