رمان در تلاطم زندگی
عنوان | رمان در تلاطم زندگی |
نویسنده | امیل زولا |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 313 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان در تلاطم زندگی اثر امیل زولا به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
این رمان پر از گزارشات تلخ زندگی است که انسان را در برابر مشکلات زندگی قرار میدهد …
خلاصه رمان در تلاطم زندگی
هلن هیچگاه در منزل تنها نبود، روزهای سه شنبه آقای راسوند و برادرش کشیش ژوری در منزل او شام صرف میکردند، در واقع این دو مرد نیکوکار در روزهای اول بیوگی و بدبختی هلن به کمک او شتافته و از هیچ نوع همیاری و همکاری خودداری نکردند و بعد از آن تاریخ هلن باین دو مرد مانوس شد و هر سه شنبه ساعت هفت بعد از ظهر هر دو به منزل او آمده و بعد از صرف شام چون دو دوست گرامی از هم جدا میشدند. در آن روز سه شنبه، هلن طبق معمول کنار پنجره نشسته و سرگرم کاردستی خود بود و انتظار مهمانان را داشت، هلن روزهای خود را در سکوت و آرامش نسبی میگذراند. در این اطاق سر و صدای بیرون نسبتا کمتر شنیده میشد. هلن اثاثیه مختصر و مبلهای
ساده را دوست داشت. در روزهای اول که این دو مرد نیکوکار این منزل را برای او تهیه کرده بودند ابتدا کسی در آنجا احساس ناراحتی مینمود زیرا آنچه را که آقای رامبوند برای او در این منزل تهیه کرده بود مطابق سلیقهاش نبود ولی رفته رفته به همه چیز عادت کرد و چندی نگذشت که با زندگی جدید و ساده خود خو گرفت، خودش هم کارهایی برای این منزل انجام داد، پردههای سنگین مبلهای تیره رنگ باو آرامشی میداد تنها دلخوشی و سرگرمی او این بود که به افق دور دست و زیبای پاریس خیره شود و همین سرگرمی ساده در این گونه تنهایی با و قوت قلب و آرامش میداد. ژان که روی یک صندلی کوتاه نشسته بود گفت: مامان من همه جا را روشن نمیبینم. هلن کاردستی خود را کنار
گذاشت و به دورنمای پاریس که در تاریکی فرو رفته بود نگاهی عمیق انداخت، ژان راست میگفت معمولا همیشه افق پاریس روشن نبود و گاهی ناچار میشد بنا بدستور دکتر بودین، او را بگردش ببرد و در هوای آزاد هواخوری کند. زیرا هوای آزاد برای ژان لازم و ضروری بود. از این رو هفتهای یکبار و گاهی دوبار او را به گردشگاههای عمومی یا به “برادولوتی” که جنگل با صفائی بود میبرد. آنجا تنها محل گردشگاه آنها بود و در این هجده ماه که به پاریس آمده بودند، بیش از چند بار بداخل شهر و خیابانهای عمومی نرفته بودند، با این وصف ژان در هیچ جا مثل منزل خودش خوشحال و آرام نبود. هلن روی بعضی مسائل شخصی موسیقی را با و تعلیم نمیداد زیرا غالب اوقات دیده بود …
- انتشار : 03/12/1403
- به روز رسانی : 03/12/1403