رمان درد شیرین
عنوان | رمان درد شیرین |
نویسنده | بهاره حسنی |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 308 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان درد شیرین اثر بهاره حسنی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
دختر جوانی به محض شنیدن خبر فوت خواهری که از هم دور بودند و رابطه ایی با هم نداشتند برای برگرداندن جنازه خواهرش به روستایی که چند سال آخر اقامتش را در آنجا گذرانده میرود. ولی در روستا با موقعیتی خاص و آدم هایی متفاوت آشنا شده و با عشقی متفاوت رو به رو میشود و وجه ای از زوایای پنهان زندگی خواهرش را میفهمد که دید او را به زندگی و آدم های اطرافش عوض میکند …
خلاصه رمان درد شیرین
با ترس و لرز در روستا راه افتادم و قبرستان را پیدا کردم می ترسیدم هر لحظه پایم روی یکی از تله های کار گذاشته در روستا برود. قبرستان دلگیرتر از هر جای دیگری در روستا بود. سنگ قبرها در زیر یک خروار برف مدفون شده بودو فقط کمی از بالای سنگ مشخص بود. با آن وضعیت چطور میخواستم آن را پیدا کنم، خودم هم نمیدانستم. گیج و سردرگم برف روی چند قبر را با دستم کنار زدم، اما آن ها نبود. تنها دستانم از سرما کرخت شد. -سلام. سرم را چرخاندم و به مینا نگاه کردم یک سطل بزرگ آب در دستش
بود. که بخار غلیظی از آن بیرون میزد. چکمه های لاستیکی اش پر از گل و پِهِن بود. اما صورتش خندان و آرام و پر از انرژی! سلام صبح بخیر. لبخند آرامی زد و سطل را زمین گذاشت و از روی سنگ چین کوتاهی که به عنوان دیوار گورستان بود، پرید و به طرف من آمد. -صبح شما هم بخير! به اطراف نگاه کرد و گفت: خودتون این جا رو پیدا کردید؟ سرم را به نشانهی مثبت تکان دادم: شانس آوردید. تو روستا تله زیاده، دیگه از این ریسک ها نکنید. -آره بابا هم دیروز همین رو گفتن ولی من همیشه ترجیه میدم که
ریسک کنم. با محبت خنديد: درست مثل شیرین جون! یک ابرویم بالا رفت، ولی چیزی نگفتم. هر کاری که میکردم آن ها میگفتند که چقدر شبیه شیرین هستم. چیزی که از نظر خودم اینطور نبود! به طرف مخالف جایی که ایستاده بودیم رفت و مقابل سنگی زانو زد. -اینجاست… دست دراز کرد تا برف ها را کنار بزند، اما نگذاشتم. لبخند زد و برخاست. _تنهاتون میذارم. گفت که یک ساعت دیگر بر میگردد تا با هم به خانه شان بروم. یادم افتاد که روز قبل مهندس مرا به ناهار دعوت کرده بود… پای درختان کج و معوج …
- انتشار : 20/09/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
چرا این ۱۳ صفحس فقط