رمان گرداب سرخ

عنوانرمان گرداب سرخ
نویسندهمینا
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه249
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان گرداب سرخ اثر مینا به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

رهام درگیر عشقی نافرجام شده که او را تا مرز فروپاشی روانی پیش برده است. در این میان، پرستاری که دل در گروی او دارد، با دیدن رنجش درگیر احساسات متناقضی می‌شود. اوج ماجرا هم زمانی رخ می‌دهد که رهام از طلاق عشق قدیمی‌اش باخبر می‌شود، اما به جای بازگشت به او، راهی پر از خشم و انتقام در پیش می‌گیرد …

خلاصه رمان گرداب سرخ

“راوی: پناه” با کمک آدنا و رهام از روی تخت بیمارستان بلند شدم سرم تیری کشید که انعکاسش تا زیر چشمام اومد که صورتم از شدت درد جمع شد. لب‌های خشکم رو روی هم فشار دادم. نفسم به سختی بالا میومد و طبق گفته‌ دکترم تنگی نفس دارم و باید از اسپری اسم استفاده کنم. به سختی و با بدنی لاغر و ضعیف که می‌لرزید پاهای بی‌جونم رو داخل کفش کردم و همونطور که رهام و آدنا بازوم رو گرفته بودند، آروم آروم از اتاقک بیرون اومدیم. چیزی نکشید که یه پسر جوون از سوی بخش به سمتمون اومد و در حالی که برگه‌ای رو جلوی رهام می‌گرفت موهای طلایی رنگش رو کنار زد و رو به رهام گفت: اینم از برگه‌ی ترخیص! مبلغ رو هم دادم… و بعد لبخند مهربونی زد و رو به

من که چهرم عین پاتریک شده بود گفت: سلام من امیرم همکار جدید رهام. لبخندی بی‌جون زدم و جواب سلامش رو آروم دادم. راستش جون تکون دادن لب‌هامم نداشتم. از سالن بیمارستان بیرون زدیم و سوار ماشین شدیم سرم رو به شیشه تکیه دادم و به آسمون خیره شدم. همکار رهام خیلی پر حرف بود و حوصلم رو سر برده بود و درد سرم رو تشدید می‌کرد. با کلافگی پلک‌هام و روی هم فشار دادم. دلیل رفتارهای آتنا رو اصلا نمی‌فهمیدم. جواب سوال‌های رهام رو با تندي می‌داد و عصبی و کلافه به رهام خیره بود و گاهی با همکار رهام سر حرفو باز می‌کرد و بلند بلند می‌خندید. رهام تموم مدت لبخندی زورکی و عصبی گوشه لبش نشونده بود و با چشم‌هایی غرق در سوال‌های

بی‌جواب به آدنا خیره بود… به خونه رسیدیم. دلم برای بابا یه ذره شده بود. شاید دلیل اینکه این چند وقته به ملاقاتم نیومد حضور رهام و آدنا بوده! شونه‌ای بالا انداختم و با کمک آدنا و رهام از ماشین پیاده شدم… دم در آدنا با لحن کاملا متفاوت و خشکی رو به رهام گفت: تو دیگه داخل نیا…! می‌ترسم بابام ببینت شر بشه. رهام با دلخوری سری تکون داد و داخل ماشین شد. پله‌ها رو دونه دونه طی کردیم و وارد خونه شدیم. آدنا با دلتنگی به درو دیوار خیره شد و چیزی نکشید که بابا جلومون سبز شد.. ترس به جونم افتاد و صدای ضربان قلیم نمی‌زاشت نفس بکشم به سختی اسپری اسم و از جیبم بیرون کشیدم و یه پیس برزگ داخل دهانم خالی کردم که نفسم دوباره سر جاش برگشت …

دانلود رمان گرداب سرخ
12.41 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان گرداب سرخ
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها