رمان قصه عشق ترگل
عنوان | رمان قصه عشق ترگل |
نویسنده | فرشته تات شهدوست |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 133 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان قصه عشق ترگل اثر فرشته تات شهدوست به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
ترگل بسیار شاد و پرهیاهوست، عمهی ترگل و خانواده اش که سال هاست بخاطر برهم خوردن نامزدی خواهر ترگل (نازگل) و رامین پسر عمه اش خارج از ایران زندگی میکنند، حالا با برگشتنشان به ایران فصل جدیدی از زندگی ترگل رقم را میزنند …
خلاصه رمان قصه عشق ترگل
اتاق تاریک بود و چیزی معلوم نبود از همان بدو ورود بوی عطر دلپذیر از گلهای محمدی به مشامش رسید توانست پنجره اتاق را ببیند که باز بود و حتما این بو هم از گلهای محمدی درون باغچه به مشام میرسید. نفس عمیقی کشید چمدان را کنار دیوار گذاشت و به سمت پنجره رفت نور مهتاب به زیبایی به داخل اتاق افتاده بود و مسیری را در همان ابعاد پنجره روشن کرده بود. خیلی زیبا بود آرمین کنار پنجره ایستاد و نفس عمیقی کشید و آن بوی اشنا را به ریه هایش کشید چه دل انگیز و خاطر ساز بود به راحتی
خاطرات کودکی را برایش زنده میکرد با خود آه کشید به ۸ سال پیش فکر کرد و پوزخند مسخره ای روی لبانش نقش بست. چه مسخره بخاطر یک عشق … که نه… یک حس زود گذره جوانی این همه خوشی و ارامش را ول کرد و رفت یادش آمد وقتی چند ماه از آمدنش به امریکا میگذشت با تعجب فهمیده بود که دیگر حتی به نازگل فكر هم نمیکند پیش خودش میگفت از بس از کودکی در گوشم خواندند که نازگل برای آرمین است و اونها قسمت هم هستند. این حس مسخرهی مالکیت رو در من به وجود آوردند.
و باز به ماه خیره شد. یادش آمد وقتی میخواست برگردد دکتر شفیع گفته بود که اینجا میتوانی زمینه پیشرفت داشته باشی و پزشک ماهری شوی و بعد برگردی ایران. آرمین هم به راحتی پذیرفته بود و تصمیم گرفته بود تا تخصصش را نگرفته به ایران بر نگردد… فقط هراز گاهی نامه ای میداد تا ابراز وجودی کرده باشد. او حالا نسبت به نازگل هیچ گونه احساسی نداشت… چرا یه حسی بود آن هم حس برادر نسبت به خواهرش. ۱ سال از آمدنش به امریکا میگذشت که در نامه ای برای نازگل از اینکه فهمیده بود …
- انتشار : 29/09/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403