رمان هیاهوی بسیار برای هیچ
عنوان | رمان هیاهوی بسیار برای هیچ |
نویسنده | ویلیامشکسپیر |
ژانر | عاشقانه، نمایشنامه، داستانی |
تعداد صفحه | 112 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان هیاهوی بسیار برای هیچ اثر ویلیام شکسپیر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
هیاهوی بسیار برای هیچ شامل دو داستان عاشقانهی کاملا متفاوت می باشد. هرو و کلودیو در نگاه اول عاشق یکدیگر میشوند اما یک غریبه به نام دن جوآن خوشحالی آن دو را نابود می کند. بئاتریس و بندیکت به دلیل غرورشان و خصومتی دو طرفه از یکدیگر دور نگه داشته شده اند تا اینکه دیگران تصمیم میگیرند نقش کوپید (خدای عشق) را بازی کنند. وقتی کلودیو عاشق هرو می شود، بهترین دوست قهرمان یعنی بندیک دچار تشویش میشود و برای همین کلودیو تصمیم میگیرد سربه سر بندیک بگذارد و او را به افتادن در دام عشق بئاتریس سوق دهد …
خلاصه رمان هیاهوی بسیار برای هیچ
شب است. لئوناتو، أنتونيو، هه رو، بئاتريس. لئوناتو و آنتونیو لباس بال پوشیدهاند و هریک ماسکی در دست دارند. لئوناتو: مثل این که دون ژوان سر شام حاضر نشد. از شماها کسی او را ندیده؟ آنتونیو: من که ندیدمش. بئاتريس: چه قدر این مرد اخمو و ترش روست مثل این که از دماغ فیل افتاده من هروقت میبینمش قلبم میگیرد. هه رو: مثل این که خمیرش را با گرفتگی و فکر و غصه عجین کرده اند. بئاتريس: مرد کامل تمام عیار کسی است که میانه دون ژوان و بندیک باشد. دون ژوان به تصویر روی دیوار میماند گنگ و لال است. لبش به خنده و شوخی باز نمیشود. آن یکی برعکس دهنش بند و
بست ندارد. نشخوارش پر حرفی است. لئوناتو: پس نیمی از زبان بندیک توی دهن دون ژوان و نیمی از غم و غصه این یکی روی صورت آن یکی… بئاتريس: بله و عمویی مثل شما کیسه ای بر پول، زیبایی ای فراوان، مردی که این ها را داشته باشد میتواند هر زنی را اسیر عشق خود کند.. اما البته شرط اصلیش این است که زنی پیدا کند که از مرد بیزار نباشد. آخ برادر زاده عزیز، گمان نمیکنم با این نیش زبان هرگز شوهری برایت پیدا بشود. به نظر من هم از جهت شوهر، خیلی سیاه بخت است. چه بهتر باز هم سیاه بخت بهتر از نفرین زده است. برای این که هر دختر شوهر نرفته ای سیاه بخت و هر
زن شوهر کرده ای نفرین زده است. (به هم رو) خوب برادر زاده عزیز امیدوارم تو اقلاً نفرین زده باشی و در این باره به حرف پدرت گوش کنی البته، وظيفه او این است که در مقابل حرف پدر تعظیمی بکند و بگوید هر طور شما صلاح میدانید. (به هه رو) اما دخترعموی مهربان امیدوارم مرد زیبا شایسته چون تویی باشد و گرنه یک تعظیم دیگر بکن و بگو نه پدر من صلاح نمیدانم با تمام این حرفها من آن روزی را به چشم میبینم که با کمال میل شوهر کنی. ابداً ! مگر این که خدا مردی را نصیب من کند که جوهرش از خاک نباشد و گرنه همه پسران آدم و حوا برادران منند و من این را گناه بزرگی میدانم …
- انتشار : 12/02/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403