رمان جزیره گنج

عنوانرمان جزیره گنج
نویسندهرابرت لوئیس استیونسون
ژانرماجرایی، کلاسیک، ادبیات داستانی، داستان نوجوانان
تعداد صفحه32
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان جزیره گنج اثر رابرت لوئیس استیونسون به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کتاب جزیره گنج نوشتۀ رابرت لوئیس استیونسون، اثری پرحادثه و به یادماندنی است که جذابیت و خیال‌انگیزی آن پس از گذشت دهه‌ها همچنان مخاطب بزرگسال را هم‌چون نسل نو، به شگفتی وا می‌دارد. این کتاب به خواننده می‌آموزد که در شرایط سخت هم راهی برای حل مشکل هست …

خلاصه رمان جزیره گنج

جیم و بن نشستند. بن داستان درازی برای جیم تعریف کردو گفت: در حدود ده‌سال پیش من در کشتی کاپیتان فلینت دزد دریاها بودم. بیل بونز ابزرائل هندز و جان سیلور هم در آن کشتی بودند. ما جلو چند کشتی را گرفتیم و مال و ثروت زیادی به دست آوردیم کاپیتان فلینت و شش نفر دیگر به ساحل رفتند تا آنها را مخفی کنند. آن شش نفر هرگز برنگشتند! چون آن‌ها محل گنج او را می‌دانستند، کاپیتان آن‌ها را در جزیره کشته بود، بعد کشتی ما از جزیره دور شد. سه سال پیش من در کشتی دیگری بودم وقتی از نزدیک این جزیره می‌گذشتیم به دوستانم گفتم که گنج کاپیتان فلینت در این جزیره پنهان شده. به ساحل رفتیم تا آن را پیدا کنیم، اما چون نقشه نداشتیم،

جستجویمان نتیجه‌ای نداد. دوستانم خیلی ناراحت شدند، به من گفتند: تو میتوانی خودت همین جا بمانی و گنج را پیدا کنی!  یک تبر و مقداری غذا و یک بیل به من دادند و مرا در جزیره تنها گذاشتند و رفتند. همان طور که گفتم این ماجرا سه سال پیش اتفاق افتاد. بنگان ادامه داد و اما من گنج را پیدا کرده‌ام اكنون من ثروتمندم. اگر میتوانستم به انگلستان برگردم خیلی خوشبخت بودم. -آیا ناخدای شما مرا به انگلستان می‌ برد؟ جیم گفت: مطمئنم که او شما را با خود خواهد برد اما ما چطور به کشتی برگردیم؟ دزدان دریایی در همه جزیره هستند و اگر چشمشان به من بیفتد مرا می‌کشند. بنگان خندیدو گفت: من به تو کمک می‌کنم که به کشتی برگردی،

یک قایق کوچک دارم که خودم آن را ساخته‌ام و در ساحل جنوب شرقی مخفی‌‌اش کرده‌ ام. باید تا تاریک شدن هوا صبر کنیم، بعد تو را به کشتی می‌برم. جیم گفت: آه متشکرم. ناگهان یک تیر توپ شلیک شد بعد صدای تیرهای بیشتری آمد جیم و بن به هم نگاه کردند. جیم آهسته گفت: آن‌ها جنگ را شروع کرده‌اند. بیا! هر دو به طرف ساحل دویدند. جیم ایستاد و به سویی اشاره کرد و گفت: نگاه کن این پرچم ماست. پرچم در میان درختان به اهتزاز در آمده بود جيم متحیر شد کاپیتان اسمالت بایستی آنجا باشد چرا او در هیسپانیولا به ساحل خزید هیسپانیولا در محل خودش بود اما پرچم بر فراز دکل نبود. پرچم دزدان دریایی با اسکلت و دو استخوان که …

دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است

دیدگاه کاربران درباره رمان جزیره گنج
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها