رمان مرگ خاموش
عنوان | رمان مرگ خاموش |
نویسنده | Yalda.sh |
ژانر | ترسناک، عاشقانه، تراژدی |
تعداد صفحه | 203 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان مرگ خاموش اثر Yalda.sh (نویسنده انجمن رمان بوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
مرگ مردن نیست! مرگ نفس نکشیدن هم نیست. مرگ میتواند دلپذیر باشد، مرگ شیرین من در آغوش تو سپری میشود. پس از مرگم، تو ای زیبا نگارم، بیا در جمع خوبان بر مزارم …
خلاصه رمان مرگ خاموش
(نوید) بعد از تشکر خشک و خالی نیکا با فلش به سمت اتاقم رفتم و بعد از وصل کردن فلش به لپتاپم به پوشهی عکسهای خودم و آدرینا رفتم. اولین عکسمون رو بزرگ کردم و روی صورتش زوم کردم و زیر لب زمزمه کردم: دلم برات تنگ شده بیمعرفت. قطره اشک سمجی از حصار چشمهام فرار کرد آدرینا عشق چندین ساله ای که هم رو عاشقانه میپرستیدیم، بعداز چند سال من رو با عشق جان سوزش رها کرد. یکی از فیلم هامون رو پخش کردم دست آغشته به خونش رو در حصار دستهام زندانی کردم. آدرینا: نوید میسوزه. من: نوید به فدات عزیزم. چاقوی جلوش
رو برداشتم و دست خودم رو هم بریدم که جیغش گوش هام رو به بازی گرفت. -نوید چیکار میکنی؟ لبخندی به شاهکارم زدم و دست زخم شده اش رو گرفتم و خونش رو روی قسمتی از زخمم ریختم، خون خودم رو هم روی زخمش ریختم که بوسه ای روی گونه ام کاشت و گفت، آدرینا: تا قیامت دوستت دارم. من: تا قیامت دوستت دارم. بعد از تموم شدن فیلم دستم رو روی صورتم کشیدم که فهمیدم بغضم تحملش تموم شده و اشک هام راه آزادی خودشون رو پیدا کردن زیر لب گفتم: قیامت نشد اما تو رفتی ولی بدون من مردونه پای قولم میمونم و تا قیامت
عاشقتم. لپ تاپ رو خاموش کردم و به سمت تخت رفتم. خودم رو روی تخت رها کردم چشمهام رو بستم و خودم رو به دنیای خواب سپردم. (آدرینا) با بغض به نوید که اشکهاش صورتش رو خیس کرده بودن زل زدم با شنیدن حرفی که زد لبخند تلخی زدم و زیرلب گفتم: نویدم درسته قیامت نیومد ولی سرنوشت تلخم، ما رو از هم جدا کرد این رو بدون که تا ابد جای عشقت توی خونهی قلبم آمنه. اما… حرفم رو خوردم و اشکهام رو پاک کردم و به قلمرو خودمون رفتم. (نیکا) با دیدن نوید که روی زمین زانو زده بود و گریه میکرد. خودم رو سراسیمه بهش رسوندم …
- انتشار : 16/05/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403