رمان پمبرلی
عنوان | رمان پمبرلی (ادامه رمان غرور و تعصب) |
نویسنده | اما تانت، جین آستین |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 223 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان پمبرلی (ادامه رمان غرور و تعصب) اثر اما تانت، جین آستین به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رمان پمبرلی از جایی آغاز میشود که یک سال از ازدواج الیزابت و آقای دارسی گذشته و الیزا بالاخره تصمیم میگیرد تا از مادر و تنها خواهر مجردش دعوت کند تا به قصر پمبرلی بیایند. او از این که نتواند هیچ وقت مادر شود نگران است و از ناپایداری خوشبختی بی حدی که به رویش لبخند میزند هراسان …
خلاصه رمان پمبرلی
پمبرلی هرگز تا به حال به این زیبایی نبود، و به خاطر همین هم وقتی الیزابت وارد باغ آنجا شد تحت تأثیر قرار گرفت. زیرا با ورود به پائین ترین نقطه باغ توانست اعجاز و ظرافت چوبهای فصل زمستان را درک کند و طول زمینی را که در جلوی رویش با درختان کهن پوشیده شده بود، مورد تحسین قرار دهد. بعد از طی نیم مایل روی یک بلندی با چشم اندازی زیبا ایستاده بود در این موقع از روی بلندی به پایین آمد و به طرف عمارت پمبرلی که آن طرف جاده واقع شده بود رفت و از مسیر جادهای که خیلی خوب به آن رسیده بودند، به آن نزدیک شد. مدتی مکث کرد تا نگاهی به آن ساختمان سنگی باشکوه بیاندازد. ساختمانی که استوار روی زمین ایستاده بود و در پشت آن ستیغ
تپههای جنگلی قرار داشت. سپس با لبخندی به لب جویباری را دید که به دستور خود او چند ماه پیش عریض شده بود و اکنون به شکل دریاچهای درآمده بود که نه به طور مصنوعی پر آب و لبریز بود و نه آراستگی ساختگی داشت. روی هم رفته بانوی جدید پمبرلی دوباره تحت تأثیر همان احساس اولیه قرار گرفته بود مثل زمانی که با خاله و عمو گاردینر به اینجا سفر کرده بود، به جایی که طبیعت زیبایی خاصی به آن داده بود، و یا لااقل محلی که با سلیقهای نه چندان جالب خیلی از زیبایی آن کاسته نشده بود. در حالی که سایهها بلندتر میشدند. الیزابت به پمبرلی رفت زمانی که شمعها یکی یکی در خانه روشن میشد و نوری را روی راه پلههای سنگی و راههای پوشیده از سنگریزه که
به طرف ایوان میرفت، میانداخت. قبل از اینکه به طرف در کناری خانه که همیشه از آنجا وارد خانه میشد برود دوباره توقف کرد و کلماتی را که خواهر مهربانش چین بر زبان آورده بود و نیز حماقتی که تاکنون لااقل در بعضی موارد نسبت به شوهرش و نیز موقعیت خودش به عنوان همسر این مرد انجام داده بود، به خاطر آورد در اصلی خانه با تمام کنده کاری مجللی که داشت فقط برای مراسم رسمی گشوده میشد. او شک نداشت که آقای دارسی امیدوار است که روزی به او ارثی برسد اما این حالت که او با چیزهایی که در حال حاضر در دست داشت نیز خوشحال بود میتوانست تنها گواه این مسأله باشد. الیزابت که در همان برخورد اول بهت جورجیانا خواهر دارسی را دیده بود و …
- انتشار : 08/12/1403
- به روز رسانی : 09/12/1403