رمان سرکش
عنوان | رمان سرکش |
نویسنده | رویا رستمی (روها) |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 542 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان سرکش اثر رویا رستمی (روها) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
حاصل عشق ۹ سال پیش وصال به پاشا، دختری به اسم نیکی است، وصال مردانه جور زندگیشان را به دوش کشیده! حالا نیکی ۸ ساله شده، بدون اینکه پدرش از وجود او اطلاعی داشته باشد! پاشا که بعد از ۹ سال به ایران برگشته تا به عمهی پیر خود کمک کند و …
خلاصه رمان سرکش
مسخره بود که نمیتوانست بعد از یک هفته وصال را در این شهر پیدا کند. مگر اصفهان چقدر بزرگ شده بود؟ بدتر از آنکه هزل هم رفته بود و شبها بدون هم صحبتی با او روانی میشد. کت اسپرت ترکش را تن زد و از اتاق بیرون زد عمهاش عصا به دست نگاهی به قد و بالایش انداخت و گفت: خیره کجا میری؟ -میرم تا باشگاه شام منتظر من نمونید. پیرزن یاد گرفته بود که هیچوقت سر میز غذا نباید منتظر این پسر چموش بود حوصله راننده را هم نداشت… مردک بی خاصیت فقط حرف میزد و امر و نهی… سوییچ باد کرده در
جیب شلوارش را بیرون کشید و پشت فرمان نشست. مثلا ۳۴ ساله بود اما هنوزم ناشی بود… عین یک بچه لجباز رفتار میکرد. باید سر راه کمی نارگیل و هویچ میخرید نارگیل زیبایش عاشق نارگیل بود خوب شد که دوباره سراغ دوستان قدیمی اش را گرفته بود رامین عاشق اسب بود و از همان ۲۰ سالگی باشگاه راه انداخته بود و آن ها هم پای ثابت باشگاه. حالا بعد از ۹ سال رامین اسم و رسم دار اسب داری شده بود. برای همین بود که نارگیل را از ترکیه به ایران آورد.. مطمئن بود رامین حسابی از نارگیل مواظبت میکند.
کنار مغازه ای ایستاد… نارگیل و هویچ گرفت و با سرعت بسمت باشگاه رفت کمی اسب سواری و حرف زدن با رامین سرحالش میآورد رسیده به باشگاه بوق زد… نگهبان در را برایش باز کرد همه میدانستند دوست فابریک رامین است بدون باز خواست و سلام و علیک راهش میدادند. غیر از آن کلی پول میداد برای نگهداری نارگیل ماشینش را پارک کرد و با نایلون خریدهایش به سمت اسطبل رفت. از کنار نرده ها که گذشت صدای اسب سوار نگاهش را به سمت زمین کشید. از دیدن نارگیل زیر پای کسی که مشخص بود …
- انتشار : 14/10/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403