رمان شاه دخترون
عنوان | رمان شاه دخترون |
نویسنده | زینب ایلخانی |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1092 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان شاه دخترون اثر زینب ایلخانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
نرگس با برادرها و همسرانشان زندگي ميكند، او که بخاطر نرسیدن به عشقش تا سن زيادي مجرد مانده در يكي از مهماني ها برادربزرگ او نرگس را به شريكش اتابك خان نشان ميدهد و نرگس را به عقد اتابكي درميآورند كه دو دختر بزرگ دارد خانهی اتابك دوطبقه دارد كه طبقه بالای آن دختر بزرگ تر و دامادش زندگي ميكنند و طبقهي پايين اتابك و دختر كوچيكش متينا كه چشم ديدن نرگس را هم ندارد …
خلاصه رمان شاه دخترون
در حالی که بلیط را در مشتم گرفته و میفشردم بیصبرانه انتظار میکشیدم و دفترچه متینا هنوز در میان دستم بود بی اختیار آن را به سمت بینی خود برده و بوی گل های خشکی که از لابه لای صفحاتش یکباره پر میکشید تا عمق جانم نفوذ میکرد. من مادر او نبودم و نیستم اما نمیدانم چرا هنوزم گاهی اینطور نگران این دختر و آینده اش میشدم. انگشتم را میان صفحات دفتر فرو بردم خطوط میان صفحه در مقابل چشمان غم زده ام شروع به رژه رفتن غم ها و شادی هایش، حتی آن قسمت از خاک برسری و غلط هایی
که منیره با شرم از آن ها گفته بود هم ربطی به من ندارد آنچه در عمر آن دقایق بیش از هر چیز برایم مهم مینمایید دقیقا مربوط به همان زمانی بود که مربوط به من بود زمانی که وارد زندگیاش شده بودم وقتی که باهم بودیم از تمام آن زمانیکه اصلا دوستم نداشت و بعد از آن زمانی که ارتباط میان ما به گونه ای دیگر مبدل شده بود پس تندتند شروع به ورق زدن کردم. گذشتم و گذشتم تا عاقبت در نقطه ای متوقف شدم اولین جمله اش تیری شد و بر چشمانم فرو رفت و سپس از آن قسمت به سمت قلبم روانه شد. هم
چشمانم هم قلبم همزمان با هم شروع به تیر کشیدن کردند در یک لحظه مردم وقتی خواندم: من که می دونم بابام دوسش نداره هیچوقت دیگه هم دوسش نخواهد داشت! همون طور که مامانم رو هم دوست نداشت. چون اگه واقعا مامانم براش مهم بود، هیچ وقت سعی نمیکرد یکی دیگه رو بیاره و جای اون بذاره من تا همین دیروز هم وقتی اسمش اومد، اینکه میترا سعی میکنه متقاعدم کنه که وجود یه زن تو زندگی بابا لازم و موثره هم هنوز نتونستم مجاب بشم و به این باور برسم که واقعا درد بابام از بی زنیه! …
- انتشار : 30/09/1402
- به روز رسانی : 01/12/1403
گیرایی رو که باید نداشت ، تخیلی بود نتونستم تا آخرش بخونم بعضی جاها دور از واقعیت و ذهن بود….
واقعا خوب بود ،دوسش داشتم .قلم نویسندش کاملا پخته و منطقی بود
عالی بود من با خواندن کتاب لذت بردم
قلم زیبایی داشتن
دوستش داشتم و سریع تمامش کردم
هرچند از سادگی بیش از حد نرگس و پذیرفتن ظلم برادرش و راحت از دست دادن سهم ارثش و …. حسابی حرصم گرفته بودو بعد هم با توجه به شخصیتی که تا اینجا داشت انتظار نداشتم تو خونه ی اتا اینقدر قوی ظاهر بشه و تبدیل به کسی بشه که جای خالی اش اینجور همه رو اذیت کنه و به خودشون بیاره!
ولی باید بگم هرچقدر بخوایم منفی بافی کنیم و دنبال عیب و ایراد بگردیم باید انصاف داشته باشیم و قبول کنیم که قلم خانم ایلخانی بسیار قوی و زیباست