رمان شاه دزد دلربا

عنوانرمان شاه دزد دلربا
نویسندهفاطمه غلامی
ژانرعاشقانه، مذهبی
تعداد صفحه929
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان شاه دزد دلربا اثر فاطمه غلامی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

دلربا دختر فقیری است که در پرورشگاه بزرگ شده، دنبال کار می‌گردد ولی هیچکس به یک دختر هجده ساله بدون هیچ سابقه‌ی کاری و مدرک تحصیلی، کار نمی‌دهد، یک روز دوست دوران بچگی خود را که دزد شده می‌بيند و از آنجا ماجرا شروع می‌شود …

خلاصه رمان شاه دزد دلربا

به سمت راهرویی که سعید رفته بود رفتم… با باز بودن در اتاقی به سمتش رفتم. با دیدن جسد بی جونی که روی زمین افتاده بود وحشت زده پاهام بی جون شد و روی زمین افتادم. به گریه افتادم و همونجوری چهار دست و پا به سمتش رفتم. بالا سرش نشستم و بهش نگاه کردم. چرا اینجوری اینجا افتاده بود؟ اونم با یه چاقو مستقیم توی قلبش…!! نمی‌تونستم ازش چشم بردارم. چاقو مستقیم توی قلبش فرو رفته بود‌. دستمو برای چاقو بردم تا بیرونش بیارم ولی خیلی محکم بود. تمام دستم خونی شده بود و تنم به لرزش افتاده بود. با وارد شدن یهویی چند نفر وحشت زده خودمو عقب کشیدم… اونا هم با وحشت من و نگاه می‌کردن.

منی که روی زمین افتاده بودم و خودمم حال خوشی نداشتم. چون خیلی خورده بودم خودمم نزدیک بود روی زمین بیوفتم… پسرا و دخترا با تعجب و وحشت بهم نگا می‌کردن. یکی از دخترا جیغی زدو گفت: واای پسره رو کشته..؟ برین ببینیم مرده یا نه؟ همه شروع کردن به جیغ زدن‌. با وحشت به دستم نگا کردم و گفتم: نه نه من کسی رو نکشتم، با گریه چنتا توی صورت خودم زدم و گفتم به خدا من کاری نکردم، نه نکردم… نمی‌دونم چند وقت گذشت که آمبولانس و پلیس اومد… با وارد شدن پلیسا به داخل اتاق وحشت کردم. چنتا پلیس زن وارد شدن و به سمت من اومدن. لباسامو تنم کردن و چنتا پلیس مرد وارد شدن و

مشغول شدن… از زمین بلندم کردن و من و همراه خودشون بردن. تقلا کردم و گفتم: کجا؟… كجا من و مي‌برين. يكيش گفت که ساکت باشم. ولی مگه می‌شد ساکت شد…؟ از شدت سرگیچه سرم به دوران افتاده بود و همه جا رو تار می‌دیدم… یه لحظه چشمام روی هم افتاد و دیگه هیچی نفهمیدم… چشمامو که باز کردم توی یه اتاق سر تا پا سفید بودم خواستم دستمو تكون بدم ولی چون سرم داخلش بود نتونستم… نگاهی به خودم کردم تمام لباسام عوض شده بود. با باز شدن در به خودم اومدم. یه پلیس زن داخل شد و به سمتم اومد. توی خودم جمع شدم… با وارد شدن به پرستار، زنه رو به پرستاره گفت: اگر می‌شه زودتر آمادش كنين …

دانلود رمان شاه دزد دلربا
3.84 مگابایت
PDF
Picture of Mehdi Ansari
Mehdi Ansari
من، مهدی انصاری، مدیر و بنیان‌گذار رمان بوک (RomanBook.ir)، با عشقی ژرف به ادبیات فارسی و جهان، بستری برای گردآوری، ویرایش و عرضه رمان‌های فارسی و خارجی و همچنین پرورش نویسندگان فراهم کرده‌ام. هدف و رسالت من، حفظ اصالت و ترویج ادبیات داستانی فارسی و پیوند دادن قلم‌ها و اندیشه‌هاست. رمان بوک نه یک سایت، بلکه آرمانی برای شکوه دوباره ادبیات فارسی است.
دیدگاه کاربران درباره رمان شاه دزد دلربا
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها