رمان تکاور

عنوانرمان تکاور
نویسندهکلثوم حسینی
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1065
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان تکاور اثر کلثوم حسینی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

همه‌چیز از شبی تاریک و رازآلود آغاز شد؛ عشقی قدیمی که به تباهی کشیده شد، آتشی که زبانه کشید، و خون‌هایی که بر سرنوشت جاری شدند. در میان مهر و کینه، فداکاری و انتقام، مردی مردانه ایستاد—پای عزت، پای عشق، در برابر طوفان خشم و دشمنی. جدالی بی‌رحم که سرنوشت را از نو نوشت …

خلاصه رمان تکاور

در و دیوار اتاق قطعاً کابوس وحشتناک شب‌هایش خواهد شد مگر نه اینکه پانزده سال در ناز و نعمت در پر قو بزرگ شده؟! مگر نه اینکه می‌خواست کمکی برای آقاجانش شود آقاجانی که از بچگی قیم خودش و سایه سر مادرش شد. آقا جانی که برخلاف فاصله سنی؛ با ریحانه جوان عقد کرد و حاصل ثمره ازدواج اشان؛ برادر کوچک ترش پوریا می‌بود درست که از خون آقاجانش نبود اما آقاجانش آنقد برایش زحمت می‌کشید و محبت بی ریا همواره نثارش می‌کرد که هیچ وقت طعم ناپدری بودن اش را حتی حس نکرده بود اما حالا.. شک به دلش می‌جهد؛ نکند آقاجانش برای صلاح و جان همکارانش او را قربانی و فدا کند؟ بالاخره پروا یک نفر می‌بود و همکاران آقاجانش بالای پنجاه نفر؛

که در افشای محموله همگی شان باهم همکاری کرده بودندو با ضبط تمامی محموله به رئیس تبهکاران رسیدندو به دستور سرهنگ جوزانی مافوق آقاجانش؛ سردسته تبهکاران همگی دستگیر شدند. حالا… حالا اوضاع فرق می‌کند آقاجان باید بین جان او و جان همکارانش یکی را انتخاب کند. پروا می‌ترسید با اینکه به شدت از این گروکشی بیزار بود اما نگران بود که نکند؛ در حین نوجوانی مورد غضب مرد مقابلش قرار گیرد و در نهایت. رعشه وحشت آلودی از تن‌اش رد می‌شود که از چشم تیزبین مرد دور نمی‌ماند. اما دخترک به زحمت لب از لب باز کرد: نمی‌خوام اینجا بمونم بذار من برم توروخدا. -می‌تونم یه کاری برات بکنم. پروا به شنیده گوش‌هایش شک دارد که با گیجی و متحیر می‌پرسد.

-چه کاری؟ مرد نوک چاقو را از لاله گوش تا بالای چانه خود بالا می‌کشد و با خونسردی لب می‌زند: بابات حتی اگر نیاد زیاد توفیری نداره اما تهش نمی‌تونه جنازه دخترش رو زیارت کنه چون… کف دستش را با هیجان باز و بسته می‌کند. -بمب پودر میشه. پروا با چشم‌های حدقه زده و مردمک بیرون زده سنکوپ می‌کند اما مرد بی‌اهمیت با رضایت از گوشه چشم خیره‌اش می‌شود. اگه نمی‌خوای بمب بترکه و بلا سر بابات و مامان جونت نیاد باس بابات و راضی کنی کله شق بازی بزاره کنار… ملتفتی دیگه؟ پروا صامت و صاف سر جنباند مرد نوک تیزی را سمتش گرفت: آها تموم اسناد و مدارک رو رد کنه این طرف… بی کم و کاست. تیز و محکم نوک تیزی را روی گونه دخترک کوبید که …

دانلود رمان تکاور
9.36 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان تکاور
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها