کتاب دشمن مردم

عنوانکتاب دشمن مردم
نویسندههنریک ایبسن
ژانرنمایشنامه، درام، سیاسی، ادبیات کلاسیک
تعداد صفحه91
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب دشمن مردم اثر هنریک ایبسن به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

این کتاب یکی از نمایشنامه‌های مشهور این نویسنده نروژی است که در آن روایت مردی است به نام دکتر توماس استوکمان که مسئول رسیدگی به حمام‌های برادرش است که شهردار است، او متوجه می‌شود آب‌های این حمام‌ها آلوده است و سعی دارد این خبر را به دیگران بگوید اما همه به او لقب دشمن مردم را می‌دهند و از خودشان دورشان می‌کنند، او می‌خواهد برای عقایدش بجنگد …

خلاصه کتاب دشمن مردم

صحنه اتاق نشیمن خانه دکتر. در اتاق غذاخوری بسته است. بامداد است. (خانم استوکمان با نامه مهر شده‌ای از اتاق غذا خوری وارد می‌شود و به سراغ در اتاق دکتر می‌رود و سر به درون اتاق می‌برد.) خانم استوکمان: آمدی، توماس؟ (دکتر استوکمان از پشت صحنه) دکتر استوکمان: -بله، همین الان آمدم (وارد می‌شود) کاری داشتی؟ (خانم استوکمان نامه را به دست او می‌دهد) خانم استوکمان: یک نامه از برادرت رسیده. دکتر استوکمان: صحیح بگذار ببینم چی نوشته. (نامه را بز می‌کند و می‌خواند.) دکتر استوکمان: بدین وسیله نوشته ارسالی شما عیناً مسترد می‌گردد… (بقیه نامه را زیر لب برای خود می‌خواند) دکتر استوکمان: هوم…! خانم استوکمان: خب؟ چی نوشته؟ (دکتر استوکمان

اوراق را در جیب می‌گذارد) دکتر استوکمان: هیچی نوشته خودش نزدیک ظهر می‌آید دیدنم. خانم استوکمان: پس حتما کاری کن که نزدیک ظهر خانه باشی. دکتر استوکمان: بیرون دیگر کاری ندارم کارهای امروزم را کرده‌ام. خانم استوکمان: خیلی دلم می‌خواهد ببینم چه عکس العملی نشان می‌دهد. دکتر استوکمان: می‌بینی. او خوشش نمی‌آید، چون خودش این کشف را نکرده و من کرده‌ام. خانم استوکمان: من هم از همین می‌ترسم. دکتر استوکمان: خب، البته، قلباً خوشحال می‌شود. منتها، اصولا پیتر نمیتواند ببیند کس دیگری جز خودش خدمتی به شهر بکند. خانم استوکمان: می‌دانی توماس، من جدا فکر می‌کنم تو باید سهمی از این موفقیت را به او بدهی. مثلا، نمی‌توانی بگویی او تو

را به این فکر انداخته…؟ دکتر استوکمان: من خیلی هم خوشحال می‌شوم، برای من مهم فقط این است که مشکل حل بشود. من… (مورتن کیل از لای در هال سر به درون می‌آورد کنجکاوانه نظری به اطراف اتاق می‌اندازد، زیر لب ریز خندی میکند و موذیانه می‌پرسد) مورتن کیل: راست است؟ (خانم استوکمان به سوی او می‌رود) خانم استوکمان: ا، تویی، پدر؟ دکتر استوکمان: آه، سلام پدر زن جان! صبح بخیر، صبح بخیر! خانم استوکمان: چرا نمی‌فرمایید تو؟ مورتن: کیل اگر راست است بیایم، اگه نیست بروم…؟ دکتر استوکمان: چه چیز راست است؟ مورتن کیل: این دری وری‌هایی که راجع به لوله کشی‌ها می‌گویند، راست است؟ دکتر استوکمان: خوب، معلوم است که راست است …

دانلود کتاب دشمن مردم
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب دشمن مردم
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها