کتاب ضد خاطرات
عنوان | کتاب ضد خاطرات |
نویسنده | آندره مارلو |
ژانر | خودزندگینامه، ادبیات معاصر |
تعداد صفحه | 680 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب ضد خاطرات اثر آندره مارلو به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
مالرو در سال ۱۹۶۵ از راه دریا عازم خاور دور شد و در طی این سفر طولانی نوشتن خاطرات خود را آغاز کرد و حاصل آن دو سال بعد به صورت کتاب حاضر منتشر شد. ولی آیا انچه نوشته است خاطرات به مفهوم رایج کلمه است؟ خودش آن را ضد خاطرات مینامد و در مقدمه دلیل این نامگذاری را شرح میدهد: من این کتاب را ضد خاطرات مینامم زیرا پاسخگوی پرسشی است که خاطرات مطرح نمیکند و به پرسشهایی که خاطرات مطرح میکند پاسخ نمیدهد. مالرو قصد ندارد که مانند روسو رازهای مگو را فاش کند یا مانند بسیاری از نویسندگان معاصر ضمیر خود را در برابر اینهای که در آن هیچ نمیگذرد بکاوذ و زندگی خصوصیش را چون سفرهای در برابر خواننده بگسترد …
خلاصه کتاب ضد خاطرات
اینجا میخواهم هنر را بازیابم، و مرگ را. کمتر اتفاق میافتد که کتاب خاطرات درباره برخورد نویسنده با دریافتهای که بر او چیره میشوند یا مشی زندگیش را تعیین میکنند چیزی بگوید. آندره ژید شرح میدهد که چگونه غلامباره بودن خود را کشف کرده است، اما شرح حال نویس او میکوشد تا برای ما شرح دهد که چگونه به هنرمند بودن خود پی برده است. حال آنکه -در ذهن من و در ذهن بیشتر روشنفکران- برخورد با دریافتها همان قدر حضور دارد که برخورد با موجودات من به عمد واژۀ «برخورد» را بکار میبرم، زیرا اندیشه بعداً پرورده میشود بعداً رشد میکند. با این همه، باروری این دریافتها را که سابقاً «الهام» نامیده میشدند بیدرنگ حس میکنیم.
و من در مصر به دریافتهای برخوردهام که سالیان دراز اندیشهام را درباره هنر سامان دادهاند. نخستین دریافت من از مشاهده ابوالهوال حاصل شد. ابوالهول هنوز کاملا از زیر خاک بیرون نیامده بود دیگر مانند سال ۱۹۳۴ کاملا مدفون نبود اما هنوز به زبان رسای ویرانههایی که به صورت کاوشگاههای باستانشناسی در میآیند سخن میگفت در سال ۱۹۵۵ در برابر آن چنین نوشتم: «فساد سنگ، خطوط چهره را تا مرز بیشکلی پیش میبرد، و به این خطوط حالت سنگهای شیطان و کوههای مقدس را میدهد. زلفهای فرو افتاده، مانند لبههای کلاه بربرها چهره پهن و ساییده او را که بر اثر تاریکی شامگاه محوتر شده است در میان میگیرد.» این لحظهای
است که کهنترین شکلهای نظام یافته به جایگاهی که خدایان در آن سخن میگفتند جان میدمند گستره بیشکل را پس میرانند و صورتهای فلکی را که گویی از شب برآمدهاند تا بر گرد آنها بچرخند سامان میبخشند. «چه وجه مشترکی هست میان معنای آیین عشای ربانی که از سایه روشن قرون وسطایی رواقهای کلیسا بر میآید و مهری که آثار کهن مصر بر پهنه بیکران زده است میان همه این شکلهایی که سهم خود را از نا گرفتنی گرفتهاند؟» «برای همۀ آنها، به درجات متفاوت، واقعیت مشهود هیچ نیست مگر صورت ظاهر و چیز دیگری هست که صورت ظاهر نیست، اما همیشه هم «خدا» نامیده نمیشود. قوت و صبغۀ این شکلها حاصل …
- انتشار : 02/09/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403