کتاب زندگی من
عنوان | کتاب زندگی من |
نویسنده | مارک تواین |
ژانر | زندگینامه، تاریخی |
تعداد صفحه | 734 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب زندگی من اثر مارک تواین به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کتاب زندگی من نام خودزندگینامهای است که توسط مارک تواین، نویسندهٔ اهل ایالات متحده آمریکا نوشته شده است. پس از گذشت ۱۰۰ سال از مرگ مارک تواین، خودزندگی نامهاش منتشر شد. او این خودزندگینامه را در دههٔ آخر عمر خویش نوشته و خواسته بوده که تا یک قرن پس از مرگش انتشار نیابد. در سال ۲۰۱۰ پس از گذشت این مدت دانشگاه “برکلی” کالیفرنیا اولین جلد از این خودزندگینامه را منتشر کرد… فروش کتاب از انتظار ناشر آن بسیار فراتر رفت و تا نوامبر ۲۰۱۰، در آمریکا ۲۷۵۰۰۰ نسخه از آن فروخته شد. بخش اعظم کتاب را توین در چهار سال آخر عمر خود به تندنویسش دیکته کرده بود. منتقد نیویورک تایمز، خودزندگینامه تواین را سیاسیتر از سایر آثار او میداند و آن را «رک و راست، بانمک و خشمگین» توصیف میکند. به گزارش وی این کتاب سرشار از خاطرات دوران کودکی مارک تواین است که تأثیر بسزایی بر کتاب ماجراهای هاکلبری فین گذاشته بود …
خلاصه کتاب زندگی من
روزهای دبستان رفتن من هنگامی آغاز شد که چهار سال و نیم از عمرم میگذشت. در آن اوایل مدرسه عمومی در میسوری نبود، اما دو مدرسه خصوصی بود. شهریه آن هم از این قرار بود که هر شاگردی هفتهای بیست و پنج سنت میبایستی بدهد. این پولی بود که میگرفتند. البته اگر میتوانستند! خانم هور در یک خانه الواری که در انتهای جنوبی مین استریت واقع بود به بچهها درس میداد. آقای سام کراس در مدرسهای که از چوب ساخته شده بود و در روی تپه قرار داشت، تازه جوانانی را که قدری بزرگتر بودند تعلیم میداد. مرا به مدرسه خانم هور فرستادند و من پس از شصت و پنج سال که از آن تاریخ میگذرد، نخستین روزی را که در ان خانه الواری به سر بردم کاملا روشن به خاطر
دارم و از حوادث آن روز نخستین نیز لااقل یکی را خوب به یاد دارم از رعایت یکی از مقررات تخلف کردم و به من اخطار شد که دیگر آن کار را نکنم و گفتند نوبت دوم جریمه تخلف کتک است. بزودی یک بار دیگر تخلف کردم و خانم هور به من گفت بیرون بروم و یک ترکه پیدا کنم و بیاورم. خوشحال بودم که برای انجام دادن این مأموریت منصوب شدهام چون فکر میکردم که عاقلانه تر از هر کس دیگری میتوانم ترکهای پیدا کنم که برای آن کار، مناسب باشد. تراشهای از تختههای کهنه چلیک سازی در میان گل ولای پیدا کردم که چوب بلوط بود. در اینج پهنا یک چهارم اینج کلفتی داشت و در یک طرف هم سرش کمی برگشته بود. در آنجا تراشههای خوب و تو از همین نسل و نژاد زیاد
بود ولی من این یکی را انتخاب کردم؛ اگرچه پوسیده بود. آن را پیش خانم هور بردم و تقدیم کردم و با تواضع و تسلیم پیشش ایستادم. چون حساب کرده بودم که این وضع عنایت و ترحم او را جلب میکند ولی چنین تأثیری نکرد. خانم نگاه طولانی خود را که نشانه عدم رضایت شدیدی بود بین من و تراشه چوب درست مساوی تقسیم کرد. بعد تمام نام مرا بر زبان آورد ساموئل لانگهورن کلمنس -شاید این نخستین باری بود که میشنیدم تمام این لغات را به هم نخ کشیده و در یک ردیف تلفظ میکنند- آنگاه گفت از داشتن شاگردی مثل من شرمنده است. بعد ناچار شدم این را بیاموزم که وقتی معلمی شاگردی را به تمامی نام و نام خانوادگی صدا میکند معنیاش این است که پای …
- انتشار : 20/11/1403
- به روز رسانی : 25/11/1403