کتاب زیر آسمان ایران
دانلود کتاب زیر آسمان ایران اثر هرمان نوردن به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کتاب زیر آسمان ایران در سالهای بعد از جنگ بین المللی اول نوشته شده. این کتاب حاوی چهل تصویر عکسبرداری شده و یک نقشه رنگی میباشد. نویسنده در سفر خود به ایران ماموریت سیاسی نداشته و دلیل بارز بی غرضی او این واقعیت است که آمریکاییان در آن زمان هیچ نوع درگیری سیاسی در جهان نداشته اند. نویسنده قبل از ورود به خاک ایران، راهنما و مترجم ایرانی برای خودش استخدام نموده است. این مترجم سالها در خدمت خارجیان بوده و از همین طریق زبان انگلیسی را آموخته است و به سبب سفرهایی که در داخل ایران نموده، از اطلاعات کافی برای راهنمایی یک جهانگرد خارجی بهره مند بوده است ...
خلاصه کتاب زیر آسمان ایران
شبه جزیرهای که بوشهر را دربر میگیرد با زمینی به باریکی يك بندانگشت به آبهای کم عمق ساحلی خلیج فارس می پیوندد بوشهر با انبوه خانههائی که پشت بامهای مسطح دارند از دور تودهای زرد رنگ را به صورت کثیف و تیره مجسم میکند من از محمره با کشتی بخاری پستی و کندروئی بنام باندرا متعلق به خطوط کشتیرانی انگلیس و هند در چهارمیلی بوشهر یعنی در اقصر فاصلهای که می توان لنگر انداخت و به شهر رسید مسافرت نمودم این بندر معروف خلیج فارس فاقد فضای ساحلی و بارانداز میباشد پزشك مسئول قرنطینه فورا به کشتی آمد و با لطف مخصوص خود هم بازجوئی بهداشتی را سریعا انجام داد
و هم مرا با زورق يك بادبانه خود به ساحل برد اوباریشی که خوب تراشیده نشده بود قیافه پسربچه جوانی را داشت اما وقتی کلاه از سر برگرفت دیدم که اصلا موئی برسر ندارد. من از اینکه او صبح به این زودی و در کمال چابکی وظائفش را انجام میدهد قدردانی کردم. او جواب داد که از ساعت چهار صبح بیدار و منتظر این کشتی است و چنانکه قبل از شش صبح کشتی برسد و وی انجام وظیفه کند، مبلغ بیست و پنج روپیه اضافه کار دریافت میکند و ضمنا مقداری هم از وقتش صرفه جوئی میشود به من اظهار داشت که شما خوشبخت بودهاید که با آن کشتی که از دور میآید مسافرت نکرده اید و با دست اشاره ای
به کشتی سریع السیری کرد که بطرف ما میآمد بیرق زردی برفراز دکل این کشتی اعلام میکرد که کشتی مریض طاعونی حمل میکند و چنانکه من مسافر آن کشتی بودم باید مدت زمانی را در اطاق كوچك ملال انگیز قرنطینه به جای ورود مستقیم به بوشهر بگذرانم. آب بین کشتی وساحل عمیق و مواج بود. سفر ما یکساعت طول كشيد وقايق كوچك پزشک پیوسته در تلاطم بود صفر علی قیافه بسیار ناراحتی داشت. صبح آن روز هم محرمانه بمن گفته بود که شب تا صبح گرفتار دل بهم خوردگی و بیماری سفر دریا بوده و چندان فاصله ای با مرگ نداشته است. پزشك بادیدن قیافه او تبسمی کرد و گفت مثل همه ایرانیها ...



دیدگاه کاربران